کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

هیچکس نمی‌تواند مطمئن باشد که هم‌اکنون با حسین(ع) است

لا یطمئن أحدنا أنّنی الآن أنا مع الحسین؛ أنا مع الحسین فی المدینة، أنا مع الحسین مِن المدینة إلی مکّة، أنا مع الحسین فی مکّة، أنا مع الحسین و هو خارجٌ مِن مکّة، ولکنّ السؤال: هل أبقَی مع الحسین عندما تأتی رسالة الکوفییّن مضمّخةً بدم مسلم بن عقیل و خذلان البیعة؟! هل أبقَی مع الحسین مِن تلک اللحظة إلی کربلاء؟! هل أبقَی مع الحسین فی حصار الجوع و العطش و الموت و القتل؟! هل أبقَی مع الحسین لیلة العاشر مِن المحرّم عندما یسمح لی أن أُغادر فی وسط اللیل دون أن أخجل مِن أحد أو ینظر أحد إلیّ بعیونٍ عاتبة؟! هذا هو السؤال! ندّعی أنا و أنتم أنّنا فی هذا الخطّ، أنّنا فی هذا الطریق، ولکن یجب أن نعمل لنبقَی فی هذا الخطّ، لنبقَی فی هذا الطریق، لنصلَ إلی کربلاء، و لنکون مِن أهل الیوم العاشر ثباتاً و یقیناً و عنفواناً و تسلیماً لله و عشقاً لإمامنا و قائدنا و تضحیةً مِن أجل دیننا و قِیَمنا؛ و بالتالی فی یوم العاشر لن یکونَ إلّا الفتح، إمّا فتحٌ بالشهادة، بالجماجم، بالرؤوس المرفوعة علَی الرماح، بالخیام المحترقة، بالنساء المسبیّة، إمّا أن یکون فتحٌ مِن هذا النوع، فتحٌ تاریخیّ مِن هذا النوع، و إمّا أن یکون فتحٌ کفتح المقاومة الإسلامیّة فی جنوب لبنان فی أیار عام ألفین، و کما سیکون فتحٌ لفلسطین و للقدس إن شاء الله؛ لکن المهمّ أن تصل أقدامنا إلی معسکر الحسین فی یوم العاشر، أن تثبت أقدامنا فی معسکر الحسین یوم العاشر، و أن لا تنهار إرادتنا و لا عقلنا و لا عزمنا…

 

هیچکس نمی‌تواند مطمئن باشد که هم‌اکنون با حسین(ع) است

هیچ‏‌یک از ما اطمینان نداریم که آیا من هم‏‌اینک با حسین هستم یا خیر؛
من در مدینه با حسین هستم، من از مدینه تا مکه با حسین هستم، من در مکه با حسین هستم، من با حسین هستم در حالی که از مکه خارج شده است، اما سؤال این است: آیا با حسین خواهم ماند زمانی که نامه‏‌ی پیمان‏‌شکنی کوفیان، آغشته به خون مسلم بن عقیل می‏آید؟!
آیا از این لحظه تا کربلاء با حسین خواهم ماند؟!
آیا در محاصره‏‌ی گرسنگی و تشنگی و مرگ و کشته شدن با حسین خواهم ماند؟!
آیا شب عاشورا با حسین خواهم ماند، آنجا که به من اجازه می‏‌دهد که شبانه معرکه را ترک کنم بدون اینکه از کسی خجالت بکشم یا کسی با چشم عتاب‏ آلود به من بنگرد؟!
این است سؤال اساسی! من و شما ادعا می‏‌کنیم که ما در خط حسین و در راه حسین هستیم، اما باید تلاش کنیم که در این خط و مسیر باقی بمانیم؛ باید تلاش کنیم که به کربلاء برسیم، باید تلاش کنیم که عاشورائی باشیم، آن‏‌هم با ثبات قدم و تسلیم در برابر خدا و عشق به امام و رهبرمان و آماده قربانی شدن در راه دین و ارزش‏هایمان؛ در نتیجه در روز عاشوراء چیزی جز پیروزی نخواهد بود؛ حال یا پیروزی‏ای با شهادت، با سرهای بر نیزه، با خیمه‏‌های آتش‏ گرفته، با زنان به اسارت‏ رفته، یا یک پیروزی تاریخی این‏چنینی، و یا پیروزی‏‌ای مانند پیروزی مقاومت اسلامی در جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، و همچنان‏ که فتح فلسطین و قدس را در پی خواهد داشت انشاالله.

اما مهم این است که قدم‏‌های ما، روز عاشورا به اردوگاه حسین برسد و در لشکر حسین ثابت قدم باشیم، و اراده و عقل و عزم ما سست نشود…


 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۱ ، ۰۷:۵۱
مهاجر
به سران قوا یادآوری می کنیم؛ وقتی پدر برای جنگ با گرگ ها آماده می شود و خانه را به دست فرزندان ارشد می سپارد ، بازی کودکانه پسرهای بزرگ با عروسک های خاله زنکان، گرگ ها را خوشحال خواهد کرد که امشب هم می گذرد و پدر شکارش عقب خواهد افتاد. همین.
==================>>>>

بیانیه حزب الله سایبر در پی اختلافات علنی برخی مسئولین در ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۱ ، ۰۷:۲۰
مهاجر

شهیدی که دل از همه برده!!

شهیدی که امام بر بازویش بوسه زد

«به جبهه اومدم شاید کمکی در راه خدا بکنم وگناهانم پاک بشه»

«تو این مدت البته ما هیچ کاری نکردیم. هر کاری که می‌شد خدا می‌کرد. ما فقط وسیله بودیم. همین حالا که ما داشتیم با موتور از خط می‌آمدیم یک خمپاره تقریباً ۵ متری ما خورد. قشنگ ۵ متری موجش ما را تکان داد و یک ترکش هم نخوردیم ما فقط وسیله بودیم در این جبهه ها. هیچ کاره ایم. ضعیفیم در مقابل این قدرت ها. فقط خداست که ما را یاری می‌کند.»

شهید مهرداد عزیز الهی


زندگینامه و متن مصاحبه در در ادامه مطلب....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۰۹
مهاجر

علامه حسن زاده آملی

درحالی که برخی از دیرباوران هیچ دورنمای امیدوارکننده ای را برای نزدیکی ظهور نمی بینند بزرگانی مانند علامه حسن زاده آملی با بیاناتی حکیمانه ، آنچنان ظهور را ملموس و در دسترس نشان می دهند که امید و نیروی مضاعفی برای پیمودن اندک فاصله باقیمانده تا آن دوران طلائی در جامعه منتظر ایجاد می نماید ، این بیانات پرمغز و امیدوار کننده که در سال 80 و در جمع برخی از طلاب محقق و مشتاق ظهور ایراد شده است ، از چنان اهمیت بالایی برخوردار است که می طلبد منتظران ظهور بارها و بارها با مطالعه ، پیرامون آن بیندیشند...

ادامه مطلب را حتما مطالعه کنید...


 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۵۷
مهاجر

 عاشقم، عاشق و جز وصل تو درمانش نیست     
      کــــــیست کایـــن آتش افــروخته در جانش نیست؟

جـــــز تو در محفل دلسوختگان، ذکــرى نیست      
    ایـــــــن حدیثـــى‏است که آغازش و پایانش نیست

راز دل را نتــــــــوان پیش کسى بـــــــاز نمــود      
     جــــــز بــرِ دوست، که خود حاضر و پنهانش نیست

بـــــا کــــــــــه گویم که بجز دوست نبیند هرگز      
     آنکــــــه اندیشــــــه و دیــــــدار به فرمانش نیست

گــــــــوشه چشــــم‏گشـا، بر منِ مسکین بنگر      
   نـــــاز کن نـــــــــــاز، که این بادیه سامانش نیست

ســــر خُمـــــ بـــــاز کن و ساغـــــر لبـــریزم ده       
    که بجـــــــز تــــــــــــو، سر پیمانه و پیمانش نیست

نتــــــوان بست زبـــــــانش ز پــــــــریشان‏گویى       
     آنکـــــــــــــــه در سینه بجز قلب پریشانش نیست

پــــــاره کــــــــن دفتر و بشکن قلم و دم دربند          
    کـــه کسى نیست که سرگشته و حیرانش نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۱۴
مهاجر

                                                         

                                              

 ویژگی اخلاقی امام خمینی

امام خمینی در حساب و کتاب خیلی دقیق بود و نمی‌گذاشت حتی یک ریال بیهوده یا بدون دلیل خرج بشود. در روزهای اول اقامت ایشان در شهر نجف، یک نفر استخدام شده بود که در خانه‌ی امام، به مهمان‌ها و مردمی که برای دیدار امام می‌آمدند، چای بدهد. مرحوم شهید حاج آقا مصطفی، پسر بزرگِ امام، که مدیر و مسئول کارهای خانه بود، دید که این مردِ آبدارچی، لباس‌های درست و مناسبی ندارد و پیراهنی کثیف و پاره پوره پوشیده است. به یکی از خدمتکارها دستور داد تا پیراهنی برای خادم جدید تهیه کند. آن خدمتکار هم رفت و پیراهن سفید بلندی را- که عرب‌ها به «دَشداشه» می‌گویند- خرید و آورد. قیمت آن پیراهن، یک دینار و خُرده‌ای بود، که به پول ایران می‌شد بیست و پنج تومان. آقای «قَرهی»، که حسابدار خانه‌ی امام بود و وظیفه داشت که همه‌ی خرج‌های خانه را توی دفتری بنویسد، پول پیراهن را پرداخت و آن را توی دفترِ حساب نوشت. امام، هرچند روز یک بار، این دفتر را از حسابدار می‌گرفت و نگاه می‌کرد. چند روز بعد که، قرهی، دفتر حساب و کتاب را پیش امام برد، ایشان تا چشمش به نام و رقم خرید پیراهن افتاد، چهره‌اش درهم رفت و با نگرانی به او گفت: «آقای قرهی! شما چرا احتیاط نمی‌کنی؟!» حسابدار، جا خورد و با ترس و لرز گفت: «مگر من چه کار کرده‌ام آقا؟» امام به دفتر اشاره کرد و گفت: «چرا موضوع این پیراهن را پیش از خرید به من نگفتی؟» حسابدار جواب داد: «آخر آقا مصطفی گفتند که برای آن بنده‌ی خدا پیراهنی بخرید!» امام گفت: «نه، من خودم باید بگویم! بعد از این اگر چیزی خواستید، به خودم بگویید!» حسابدار گفت: «چشم!»

                                                                       

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۰۵
مهاجر



 

امام خمینی و همسرشان

 

حسن خلق در روابط خانوادگى و خصوصاً بین زوجین جایگاه ویژه اى دارد؛ تا آن جا که بر سایر اعمال انسان نیز تأثیر مى گذارد. در این مورد روایتى از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که ذکر آن، باعث روشن شدن اهمیت خلق و خوى نیک در خانواده خواهد شد.

 

و لذا بزرگان دین ما نیز از این صفت مهم بهرمند بودند از جمله این افراد حضرت امام ره بود که در سیره عملی وی احترام به همسر بسیار پر رنگ بود.

 

 بطوری که او همیشه نسبت به همسر خود یک احترام ویژه ی قایل بود در این مقاله نمونه های از این برخورد و نامه او به همسر خود که لحنی عاشقانه و محبت آمیز داشت  را متذکر می شویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۰۳
مهاجر


ازدواج، ملاک ها و ارزش ها از دیدگاه امام خمینی

از آن رو که اولین گام برای تشکیل خانواده ای سالم و سعادتمند، ازدواج است و در تحلیل مسائل مربوط به خانواده، ملاک ها و معیارهای صحیح در ازدواج همواره مورد نظر بوده و هست؛ به سیره عملی امام در ازدواج می پردازیم. حضرت امام در مورد انتخاب همسر آینده خویش چنین می گوید:

" من نمی خواهم از خمین همسر بگیرم، چون می خواهم کفو خودم باشد. اگر خودم درس می خوانم، می خواهم همسری بگیرم که هم فکر من باشد. در نتیجه باید از قم زن بگیرم و از خانواده روحانی و هم شأن خودم."
با اندک تامل و دقت در سخن حضرت امام در می یابیم که " کفویّت" و " هم شأنی"، در ازدواج شرط مهم و اساسی است و چون دامنه تعریف این واژه بسیار وسیع و گسترده است، افراد با دیدگاه های خاص خود آن را تفسیر می کنند. در بسیاری از مجتمع های آموزشی که جوانان ما مشغول تحصیل اند و موقعیت های مناسبی برای ازدواج آنان فراهم می گردد، با کمال تأسف می بینیم به علت فهم نادرست از واژه " کفو" مبنای اصلی در پذیرش خواستگاران بسیار متفاوت است و گاه با این برداشت های اشتباه، زندگی را بر پایه های سست و ناپایدار بنا می کنند.                             

به نظر می رسد در جامعه کنونی ما برای واژه "کفو"، معانی زیر در نظر گرفته شده است:
الف) همشهری بودن عروس و داماد؛
ب) همدرس بودن یا وجود مدرک تحصیلی برای هر دو؛
ج) هم شأن بودن در مادیات و شغل پدران؛ به عبارت دیگر زندگی دختر و پسر در یک سطح مادی باشد؛
د) هم شأن بودن از نظر زیبایی های ظاهری دو طرف و نزدیک بودن سن دختر و پسر؛

البته موارد دیگری نیز وجود دارد که به علت رعایت اختصار از شرح آنها می گذریم. اگر به منبع و سرچشمه اصلی این تعاریف رجوع کنیم، جز نیک انگاری های عرفی چیز دیگری نخواهیم دید. آنان آن گاه که در مقام استدلال بر می آیند، می گویند: فلانی با همسرش خیلی تفاوت سنی داشت و چنان شد یا اختلاف سطح زندگی مادی باعث جدایی در زندگی فلان فرد شد و...!
به راستی آیا بهتر نیست بگذاریم واژه هایی با این عظمت را اهل علم ، و خبره های زمان تفسیر کنند، تا در دام قصه ها و داستان های مصنوعی گرفتار نشده، به واقعیات جامعه رو آوریم؟! امام با توجه به این سخن، "کفو" را این گونه معنا می کنند:
کفو و هم شأن هرکسی آن است که از نظر معنوی و اعتقادی با او در یک سطح باشد، یا حداقل تفاوت کمتری داشته باشد. انسانی که شیفته علم است، کفو او کسی است که به علم احترام گذارد و طلب علم را دوست داشته باشد و از یک خانواده علمی و روحانی باشد. در واقع همشهری بودن، هم شکل بودن و در یک سطح مادی قرار داشتن، به هیچ وجه منظور امام نبوده است. اگر چه کم بودن اختلاف سنی در ازدواج همواره مطرح بوده است، ولی حضرت امام که خود در هنگام ازدواج 28 ساله بوده و همسر بزرگوارشان در آن زمان15 سال بیشتر نداشته اند، در عمل، این شرط را خیلی اساسی ندانسته اند، زیرا در کنار این اختلاف سنی، نزدیکی روحی و معنوی وجود داشته است که تفاوت سنی، تحت الشعاع آن قرارمی گیرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۰۰
مهاجر