کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

امام خامنـه ای : دخترها! نگذاریـد جهیزیّه‌هـا را سنگیـن کننـد.

خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید. خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید، مخصوصا آن‌هایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوان‌ها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید. آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همـه عمر را به تنهایی می‌گذراند، از دید اسلامی چیز مطلوبی نیست . مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه پیکره جامعه باشد نه فرد تنها.
خطبه عقد ۷۵/۱۰/۰۵

 

 

مال و جمال، یا کمال؟ کدام انگیزه؟

اگر چنانچه کسی بخاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست که ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد جمال هم خواهد داد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست؛ یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و دل شما و در نگاه شماست، اگر انسان کسی را خیلی هم جمیل نباشد، دوست داشت او را جمیل می‌بیند. وقتی کسی را دوست نداشت هر چقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمی‌آید.
خطبه عقد ۷۷/۱۰/۱۳

 

مرد قوام است و زن ریحان

اسلام مرد را قوام و زن را ریحان می‌داند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلکه درست دیدن طبیعت آنهاست. ترازوی آنها هم اتفاقا برابر است؛‌ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یک کفه می‌گذاریم، و این جنس مدیریت و کارکرد و محل اتکا بودن و تکیه‌گاه بودن برای زن را هم در کفه‌ی دیگر ترازو می‌گذاریم، این دو کفه با هم برابر می‌شود. نه آن بر این ترجیح دارد و نه این بر آن.
خطبه عقد ۷۸/۱۲/۲۲

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۲۱:۵۰
مهاجر

سردار قاسم سلیمانی می گوید یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان رو که سالها به دنبال او بودیم و هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می کرد و هم از تعداد زیادی از بچه های ما شهید گرفته بود . . .

با روشهای پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه ی خاصی و پس از ورود آنها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم . . .

او کسی بود که حکمش مثلا پنجاه بار اعدام بود . . .

در جلسه ای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم این مسئله رو مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ما وقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم . . .

رهبری بلافاصله فرمودند: همین الآن زنگ بزن آزادش کنند . . .

با تعجب بسیار زیاد پرسیدم که آقا چرا؟ من اصلا متوجه نمی شم که چرا باید این کار رو می کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟

رهبری گفتند: مگر نمی گویی دعوتش کردیم؟

بعد از این جمله من خشکم زد و البته ایشان فرمودند: حتما دستگیرش کنید و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم . . .

مرام شیعه این است. . . از کسی دعوت می کنی و مهمان توست . . .حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار دهی . . .

پ.ن : لعنت بر کوفیان بی شرف که به مهمان خود که هیچ جرمی مرتکب نشده بود و هیچ توقعی از آنها نداشت نه تنها احترام نگذاشتند که او و فرزندانش را شهید و اهل بیتش را اسیر کردند و آزار دادند. . .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۲۱:۴۹
مهاجر

شیخ مفید که نام کاملش «محمد بن محمد بن نعمان» است در سال 336 هجرى در حوالى بغداد دیده به جهان گشود.

وی در یک خانواده پرسابقه و اصیل در تشیع و از سلاله نیکان و پاکان به دنیا آمد. سراسر وجود خاندان او مالامال از عشق به ‏اهل بیت رسالت‏ علیهم‌السلام بود.

شیخ مفید از چهره‏هاى بسیار درخشان شیعه در جهان اسلام است. ابن ندیم در فن دوم از مقاله پنجم «الفهرست‏» که درباره متکلمان شیعه بحث مى‌‏کند، از او به عنوان «ابن المعلم» یاد کرده و او را ستایش مى‏کند.

شیخ مفید از شاگردان ابن ابى عقیل است.

 

 

 

شیخ مفید بیشتر شب را بیدار بود و به مطالعه و عبادت سپری می‌کرد

ابو یعلى جعفرى که داماد مفید بوده است، مى‏گوید:

«شیخ مفید شب‌ها مختصرى مى‏‌خوابید و بقیه شب را به نماز یا مطالعه یا تدریس یا تلاوت قرآن مجید مى‏گذرانید»

نظر بزرگان‏ درباره شیخ مفید

شیخ مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه و سنى داراى جایگاه رفیعی است که به کلماتى از بزرگان اشاره مى‏کنیم:

نجاشى، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید درباره او مى‌گوید:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۲۲:۰۷
مهاجر

عاشقانه های علامه طباطبایی...

صاحب تفسیر المیزان که بسیاری از علما، بزرگان و مراجع تقلید شاگردی در محضر او افتخار می کردند. چنان زندگی عاشقانه ای داشت که شاید کمتر کسی حکایت های آن را باور کند اما علامه طباطبایی و همسرش در طول زندگی مشترک پرفراز و نشیب شان چنان دلبسته هم بودند که بعد از فوت همسر علامه، گریه های علامه طباطبایی در فراق او بر سر زبان ها افتاد.

چند برش کوتاه از سیره خانوادگی علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان
صاحب تفسیر المیزان که بسیاری از علما، بزرگان و مراجع تقلید شاگردی در محضر او افتخار می کردند. چنان زندگی عاشقانه ای داشت که شاید کمتر کسی حکایت های آن را باور کند اما علامه طباطبایی و همسرش در طول زندگی مشترک پرفراز و نشیب شان چنان دلبسته هم بودند که بعد از فوت همسر علامه، گریه های علامه طباطبایی در فراق او بر سر زبان ها افتاد. علامه درباره همسرش گفته بود: «این زن مرا به اینجا رساند. او شریک من بود و هرچه کتاب نوشته ام، نصفش مال اوست». برای این شماره سری زده ایم به تاریخ و خاطراتی که از عاشقانه های یک مفسر بزرگ قرآن کریم بر جای مانده. این چند برش عاشقانه خانوادگی از زندگی علامه را بخوانید تا با ویژگی های کم نظیر این مرد بزرگ، این بار در خانواده بیشتر آشنا شوید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
مهاجر

 بسم الله ارحمن الرحیم.

به دلیل عوارض عمل جراحی حضرت آیت الله حقّ شناس قادر رفتن به « مسجد امین الدّولة » نبودند و آن اوائل که هنوز به میدان هروی نقل مکان نکرده بودند در منزل محقرشان در میدان قیام تهران حضور داشتند ولی ایشان که تا لحظه ی آخر عمر و تا هنگامی که نفس می آمد خود را وقف ارشاد جوانان کرده بودند همان منزل را محفل انس خود قرار دادند.

 

منزلی که دو اتاق تو در تو بیرونی آن و یک اتاق هم اندرونی آن بود که با یک در از بیرونی جدا شده بود ،  یک ساعت قبل از اذان مغرب درش گشوده می شد تا عطر عبودیت و رایحه ی مهرورزی را به مشام تشنگان معرفت برساند.

بعدازظهر یک روز سرد زمستانی در ماه رجب خدمت ایشان رسیدم طلاب و دوستان تک تک در حال جمع شدن بودند تا مانند روزهای گذشته از وعظ و نماز جماعت ایشان کام جانشان را شیرین کنند.

ظاهر حاج آقا نشان می داد که نشاط روزهای دیگر را ندارد و غصه ای دارند.

بخاری نفتی علاءالدّین در وسط اتاق بود و کتری وقوری گلداری با دستمال تمیز دم کنی روی آن جلب توجه می کرد .

آیت الله حقّ شناس لب به سخن گشود و با نگاه به علاء الدّین سخنش را با ناله ی جانسوزی شروع کرد:

« ظهر بعد از ناهار یه قدری استراحت کردم و وقتی بیدار شدم دیدم بساط چایی هم به راهه ، استکان نعلبکی را برداشتم تا از سر چراغ چایی بریزم ، ( گریه راه صحبتشان را گرفت . )  این استکان و نعلبکی همچین به هم خورد که حاج خانم بیدار شد. »

ایشان چون دستشان رعشه شدیدی داشت طبیعی بود که اگر می خواستند چای بریزند سر وصدا می کرد و همسر ایشان که همواره مراقب ایشان بودند را خبر دار می کرد.

ایشان ادامه دادند :

« پیش خودم گفتم عبدالکریم شکمت کارد بخوره ! که برای مقصود خودت حاج خانم که روزه بود را بیدار کردی ! »

شدّت تأثر ایشان به قدری بود که به مباحث دیگر چندان پرداخته نشد ولی به نظر می رسد ماندگارترین  درس عملی اخلاقی بود که ایشان به همه ما دادند .

 ما در شرح حال بزرگان حوزه شنیده بودیم که مثلاً اگر نیمه های شب به خانه می آمدند و کلید نداشتند تا صبح می ماندند و عیال خود را بیدار نمی کردند و یا حضرت امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) برای وضو گرفتن برای نماز شب ابر اسفنجی را در ظرفشویی می گذاشتند تا صدای ریزش آب منجر به بیداری خانواده نشود ولی این لطافت مرحوم آیت الله حقّ شناس همه آن شنیده ها را به خوبی اثبات کرد.

یکی از دوستان که از شاگردان آقای « جاودان » بود در همان ایام نقل می کرد که روزی همراه آقای جاودان و استادشان « علامه عسگری » محضر آیت الله حقّ شناس در همان منزل حاضر شدند که ایشان ضمن ملاقات برای سفر عمره خداحافظی هم داشتند .

حضرت آیت الله حقّ شناس جویا شده بودند که آیا ایشان همسرانشان را هم می برند یا خیر ؟! که وقتی جواب منفی شنیده بودند متذکر شده بودند که باید کسانی را که یک عمر همراهی با شما کردند را از این بهره های معنوی محروم نکنید ، که گویا همین نیز منجر شده بود که آن دو بزرگوار با خانواده به عمره مشرف شوند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۹:۲۸
مهاجر

در روایات آمده است که خداوند متعال به عیسی‌بن مریم(ع) می‌فرماید: «علما را بزرگ بشمار و فضل آنها را بشناس؛ زیرا آن‌ها به همه مخلوقات من برتری دارند، جز رسولان و پیامبرانم. برتری آن‌ها نسبت به مردم، مانند برتری خورشید است نسبت به سایر کواکب و یا مانند برتری آخرت است نسبت به دنیا و یا مانند برتری من است نسبت به همه موجودات.»


محمدتقی جعفری مرد فکر بود که آزاداندیشی و دین مداری را همیشه و با هم داشت. وی به سوی قلعه های ناشناخته «بودن» و «شدن» شتافت، و عشق به فتح این قلعه ها بود که وی را راهی سرزمین هایی دیگر کرد تا موفق به ابداع حیات معقول گردید.

 

بر آنیم فارغ از موجودیت و کیان علمی و نظری استاد جعفری، بخشی از ابعاد عملی او را روایت کنیم. این گفته ها را که تنها گزیده ای از خاطرات انبوه و بر جای مانده از اوست، به این جهت ذکر می کنیم تا نشانی باشد از تصویری جان بخش و روح آفرین که از او در مغزها نقش بسته است.


وقتی کنگره هفتصدمین سال مولوی (دهه 50) در دانشگاه تهران برگزار شد، برگزارکنندگان کنگره ـبه عمد یا به سهوـ از استاد جعفری به عنوان یک محقق ایرانی مثنوی دعوت به عمل نیاوردند! ایشان خطاب به ما که بسیار ناراحت شده بودیم، به آرامی گفت: بروید سخنرانی ها را گوش کنید و در پی مطالب باشید، نه در پی شخص و نام.

 
در این کنگره، شادروان مجتبی مینوی در متن سخنرانی خود، از نظر نسخه شناسی شک داشت که در بیت اول مثنوی، بشنو از نی چون «حکایت» می کند درست است، یا بشنو از نی چون «شکایت» می کند؟ من وقتی موضوع «حکایت» و «شکایت» را با ناراحتی و طنز نقل کردم، علامه گفت: آقای مینوی در واژه شناسی و نسخه شناسی استادی بزرگ هستند، صحیح نیست به تحقیر از او یاد کنی! اگر از این که مرا دعوت نکرده اند، آزرده خاطر هستی، نباید نسبت به کسانی که دعوت شده اند، بی حرمتی کنی ! حالا به من بگو: آیا در جلسات کنگره ، آوای «نی» را شنیدی یا نه؟ گفتم : نه . گفت : اگر صدای «نی» را شنیده بودی، نه در پی «شکایت» بودی و نه «حکایت !» من همان جا منقلب شده و بی اختیار گریستم . (خاطره به نقل از زنده یاد محمدباقر نجفی)


داد و فریاد بخاطر ماده سگی که میخواست توله هایش را نجات دهد


سال ها پیش، یک بار در تهران باران شدیدی آمد که به سیل تبدیل شد و تمام جوی ها را آب گرفت. در خیابان خراسان، خیابان زیبا، توله های یک سگ از سرما و ترس سیل به گوشه ای خزیده بودند و سگ ماده با ترس و اضطراب ، می رفت و تک تک آن ها را از آب بیرون می آورد. این در حالی بود که با این سیل شدید، احتمال غرق شدن آن ها زیاد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۴
مهاجر