کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

در آستانه سالروز رحلت علامه‌ى فرزانه و متفکر و فیلسوف و ادیب نامدار، آیةالله آقاى حاج شیخ محمّدتقى جعفرى تبریزى، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR خاطره‌ی رهبر انقلاب اسلامی از اولین دیدارشان با علامه جعفری را منتشر کرد:

«در آقاى جعفرى (رحمةالله علیه) خصوصیات برجسته‌اى بود که به‌نظر من همه‌ى اینها براى نسل جوان و پژوهنده و اهل علم و تحقیق الگوست. ایشان آن وقتى که کارهاى تحقیقى خودشان را شروع کردند، خیلى جوان بودند.
 
البته من حدود سالهاى سى‌وچهار و سى‌وپنج بود که ایشان را شناختم. ایشان تازه از نجف آمده بودند و جوان و فاضل و اهل تحقیق و فعّال و پر شور و مورد احترام بزرگان ما - مانند مرحوم آقاى میلانى و بعضى از آقایان دیگر در مشهد - و نیز مورد احترام طلّاب بودند. اخوانشان هم در مشهد بودند؛ مثل آقاى آمیرزا جعفر که مرد بسیار با صفا و با معنویت و با روحى است. بله؛ عرض مى‌کردم که ایشان هم به مناسبتى به مشهد آمده بودند و چند ماه یا یک سال - درست یادم نیست - در مشهد ماندند. ما از آن‌جا با ایشان آشنا شدیم. در ایشان واقعاً روح تحقیق و تفحّص و نشاط و شور علمى مشاهده مى‌شد.
 
 
این روحیه، از دوران جوانى تا پایان عمر ادامه داشت. آن وقت ایشان تقریباً سى و چند ساله بودند. همه‌ى این شور جوانى، در کار علمى و فکرى و بحث و نوشتن و تحقیق و مطالعه و این‌گونه کارها صرف مى‌شد و البته حافظه‌ى فوق‌العاده و استعداد علمى ایشان هم به جاى خود محفوظ بود. این حالت تا همین آخر هم ادامه داشت که این چیز عجیبى است. یعنى در عین این‌که ایشان یک مرد هفتاد و چند ساله بودند، ولى تا آخرین بارى که ایشان را دیدیم - به گمانم یک سال، یا هفت، هشت ماه پیش بود که ایشان را ما زیارت کردیم - باز انسان همان حالت و همان شور و همان تحرّک را در ایشان مى‌دید.
 
این خیلى باارزش و قیمتى است که انسان نگذارد گذشت زمان و حوادث گوناگون، شور و تحرّک و تهیّجى را که خداى متعال در او قرار داده و مى‌تواند آن را مثل یک سرمایه‌ى گرانبها براى پیشرفتهاى گوناگون در میدانهاى مختلف مصرف کند، از بین ببرد. به‌هرحال وجود ایشان، حقیقتاً وجود ذى‌قیمتى بود و براى اسلام و مسلمین و نظام اسلامى ارزش داشت. ایشان تا آخر هم کار کردند؛ یعنى واقعاً آقاى جعفرى هیچ وقت از کارافتاده و کنار نشسته و بیکاره نشدند و دائم مشغول کار و تلاش و تحرّک بودند. خداوند ان‌شاءالله درجاتشان را عالى کند.»
 
بیانات در دیدار خانواده و مسؤولان ستاد برگزارى مراسم ارتحال استاد علامه محمدتقى جعفرى (ره) ۱۷/۰۹/۱۳۷۷
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۲ ، ۲۱:۳۶
مهاجر



توصیه حاج آقا دولابی برای سبک زندگی

 

 استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه ?? دستورالعمل راذکر می‌کند که به ترتیب درذیل آورده شده است.

1.  هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

?.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

2.اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

3. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

4.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

5.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

6.تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

7.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

8. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.

9.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

10خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

11لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.


12 ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

13 دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."

14 هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۲۲:۰۷
مهاجر

دانش آموز شهید: مرتضی بشارتی

تولد: 1345 زاهدان

شهادت: 1365

محل شهادت: شلمچه

 

شهدای ما که پرتوی از خورشید عاشورایند؛ رعایت شئونات را سرلوحه کارهایشان می‌دانستند و کوچکترین تخطی از اصول دین مبین را نمی‌پذیرفتند. سراسر زندگی نورانی شهدا در دفاع از مبانی اسلام صرف شد و با اخلاص، خون این آخرین سرمایه زندگی را نیز به پای انقلاب ریختند تا تناور و تنومندتر شود؛ این نهال از هر زمان.

دانش‌آموز شهید مرتضی بشارتی در دریدن حجاب‌های ظلمانی که وجود انسان‌ها را درتسخیر خود دارد و به شکل مباح و حلال عمری فرد را به بازی می‌گیرند، گوی سبقت را از زاهدان رنج کشیده و فرسوده ربود. جوان بیست‌ساله‌ای که از ظاهر زمخت جنگ روح شهادت و جاودانگی را می‌بیند و در آن غوغا و هیاهوی تیر و ترکش و بلا جام قالوا بلا سر می‌کشد و به لطافت روح و نورانیت وجود نایل می‌شود. جنگ عظیم‌ترین عرصه سازندگی بود اگر چشم دل باز کنیم و محصولاتی چون مرتضی و مجید بشارتی و هنر معمار بزرگ انقلاب ، امام عزیز (ره) بودند.

یکی از دوستان شهید مرتضی بشارتی می‌گوید: او را دیدم که از مزار شهدا می‌آمد و گفت:

رفتم که آخرین دیدار با شهدا داشته باشم و چنین هم شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۲ ، ۲۱:۱۳
مهاجر