راه با حجاب شدن با خودنمایی
بدحجابی
نیز چنین است. نباید نحوه ی ترویج حجاب در جامعه به گونه ای باشد، که گویا
همه ی دخترهای بدحجاب این مرز و بوم، از بدحجابیشان کاملا خرسند و
خوشنودند و با افتخار و احساس رضایت سرشار به بدحجابیشان میبالند. مگر
همه ی جوانهای بی نماز چنین اند؟ مگر هر جوانی که عادت به نگاه با گناه
دارد، با رضایت خاطر به کارش ادامه میدهد و از خودش کاملا راضی است؟ پر
روشن است که چنین نیست. بسیاری از دختران بدحجاب هم از بدحجابیشان راضی
نیستند و به حال دختران باحجاب غبطه میخورند. البته وجود گونههای دیگر
بدحجابی و بیحجابی را هم انکار نمیکنم. اما آن چه میخواهم بگویم، این
است که همان گونه که عوامل بدحجابی بسیار است و گناه دختران بدحجاب، به یک
اندازه نیست، راه و روش و لهجه ی سخن درباره ی حجاب و توصیه به حفظ حجاب هم
نباید یک جور باشد.
علت بسیاری از بدحجابی ها غریزه ی جلوه گری دختران است.
بسیاری
از دختران، به این علت بدحجاب هستند که می خواهند زیباییشان را به رخ
بکشند. دختران از نمایاندن حُسنشان لذت میبرند، و از به دام انداختن دل
جوانان کیف میکنند. از طرف دیگر خداوند در آفرینششان هر چه ظرافت و
زیبایی بود به کار انداخت و آنها را از همه ی مهارتهای دلبری و عشوه گری
بهره مند ساخت. در چنین شرایطی بدحجابی و هر آن چه که در جامعه میبینی
چندان دور از انتظار نخواهد بود. اینها صفاتی است که خداوند بر اساس حکمت
خود در نهادِ دختران نهاد و هیچ راهی برای مبارزه با آنها قرار نداد.
دختران باحجاب چگونه با حجاب شدند؟
اما
اینجا سؤالی به نظر میرسد که شاید برای دختران بدحجاب به صورت جدی تر مطرح
شده باشد، و آن این است که چطور میشود یک دختر، به ویژه اگر دختر
زیبارویی باشد، بدون آرایش و با حفظ کامل حجاب در جامعه حاضر میشود؟ این
دختر باحجاب چه روحیه و چه عالم مرموزی دارد که حتی با دور دیدن چشم
اولیایش به حجابش دل بسته است؟
یکی از
مهمترین فرق های دختران باحجاب، با دختران بدحجاب این است که دختران
باحجاب، دخترتر و در میل و گرایش های دخترانه نیرومندترند.
چیزی که
انسان را خراب، و برای گرفتار شدن در گناه، آماده میکند، بی توجهی به
کششها و گرایشهای خود است. تا انسان به خواسته ها و میلهای خود توجه
نکرد، در میلهای خود قناعت خواهد ورزید و رفته رفته زندگی اش به گناه
خواهد کشید.
ما
میدانیم که همه ی انسانها راحتی و آسایش را دوست دارند. برخی به همین
دلیل، راحت طلب میشوند و زندگی خود را به بیهودگی میگذرانند. اما کسی که
راحت طلب تر باشد و به فکر آسایش و آرامش عمیق تر و ماندگارتری است، به کار
و تلاش و فعالیت مشغول خواهد شد.
داستان
زیبایی دوستی دختران نیز همین است. هر چه یک دختر به زیباییاش بیشتر
اهتمام بورزد، دست به کارهای بیشتر و سخت تری در راستای آرایش خود خواهد
زد. او حتی حاضر است یک ساعت صورت خود را با ماسک زجر دهد تا به زیبایی
طبیعی تر و ماندگارتری برسد. گاهی سالن آرایش به شکنجه گاه شبیه میشود تا
چند صباحی این دختر پوست بی مویی را تجربه کند. وبالأخره برخی دختران با
پذیرش هزینه های کلان، حتی حاضر میشوند بینی خود را عمل کنند و با همه ی
درد و خطر آن بسازند. این همه کارهای زجرآور و گاه چندشآور، به خاطر
زیباییهای چند روزه یا چند ساعته تحمل میشود؛ یعنی زیبایی برای انسانها و
به ویژه خانمها اینقدر مهم است.
خانمهای
باحجاب هم درست همین روش را دنبال میکنند. اما نگاهشان دقیق تر و کاملتر
است. اگر دختران بدحجاب آرزو دارند تا حدود چهل سالگی زیبا بمانند، دختران
باحجاب، به فکر زیبایی جاوید هستند. آنها به فکر دلبری از همه ی عالم و
هستی هستند، نه چهار جوان خیابانی. در نگاه یک زن باحجاب، سراسر دنیا سالن
آرایش است و حجاب، ماسک خوشایند و کم آزاری است که اثری چنین ماندگار و
جاوید بر صورت زن به جای میگذارد.
منبع: کانون گفتگوی قرآنی