نکته فراموش شده در ازدواج در سنین بالا!
امروز یکی از دوستان سی چهل سالهام را بعد از مدتها دیدم. بعد از کمی صحبت گفت: اقدام نکردی؟ گفتم برا چی؟ گفت: معمولاً در این سنین برای چی اقدام میکنن؟
بالاخره دوزاریام افتاد که منظورش ازدواج است!
گفتم: حالا تا ۳۵ سال وقت هست
گفت: مرد حسابی! تا اون موقع که عقلت کامل میشه و دیگه ازدواج نمیکنی که!!!
اول فکر کردم شوخی میکند، اما کمی که توضیح داد، دیدم واقعاً جدی میگوید!
میگفت: خدا وکیلی! من اگر الان و در این سن میخواستم ازدواج کنم، بلا نسبت غلط میکردم!!
میگفت: ازدواج با هیچ عقل سالمی جور در نمیآید!!
گفتم: والا به قول شما، من همین الان هم هر چی فکر میکنم میبینم ازدواج کنم که چی بشه!؟ مگه بیکارم!؟
گفت: راست میگی! حواسم نبود که شما همین الان هم عقلتون کامله!
اما جدا از تمام این شوخیها، به صحبتهای رد و بدل شده بین ما دقت و فکر کنید! حقیقتاً یکی از نکات فراموش شده در مورد ازدواج در سنین بالا همین است! حقیقتاً ازدواج، عشق میخواهد. هر کجا هم که عقل وارد شود، عشق خارج میشود. انسان هم که هر چه بزرگتر میشود، عاقلتر میشود و میتوان گفت از عشقش کمتر میشود.
من افرادی را میشناسم که وقتی از سن ۳۰ سال گذشتهاند، دیگر هیچ رغبتی برای ازدواج نداشتهاند… یعنی انسان اگر تا ۳۰ سال دوام بیاورد، دیگر خیلی سخت است که عقل اجازه دهد که برود به سمت ازدواج!
نکته جالبی بود که باعث شد نظرم در مورد ازدواج تا حدودی عوض شود! به نظرم باید هر چه سریعتر تا فعلاً عقل کاملتر از این نشده ازدواج کنیم!!!