هیچکس نمیتواند مطمئن باشد که هماکنون با حسین(ع) است
هیچکس نمیتواند مطمئن باشد که هماکنون با حسین(ع) است
لا یطمئن أحدنا أنّنی الآن أنا مع الحسین؛ أنا مع الحسین فی المدینة، أنا مع الحسین مِن المدینة إلی مکّة، أنا مع الحسین فی مکّة، أنا مع الحسین و هو خارجٌ مِن مکّة، ولکنّ السؤال: هل أبقَی مع الحسین عندما تأتی رسالة الکوفییّن مضمّخةً بدم مسلم بن عقیل و خذلان البیعة؟! هل أبقَی مع الحسین مِن تلک اللحظة إلی کربلاء؟! هل أبقَی مع الحسین فی حصار الجوع و العطش و الموت و القتل؟! هل أبقَی مع الحسین لیلة العاشر مِن المحرّم عندما یسمح لی أن أُغادر فی وسط اللیل دون أن أخجل مِن أحد أو ینظر أحد إلیّ بعیونٍ عاتبة؟! هذا هو السؤال! ندّعی أنا و أنتم أنّنا فی هذا الخطّ، أنّنا فی هذا الطریق، ولکن یجب أن نعمل لنبقَی فی هذا الخطّ، لنبقَی فی هذا الطریق، لنصلَ إلی کربلاء، و لنکون مِن أهل الیوم العاشر ثباتاً و یقیناً و عنفواناً و تسلیماً لله و عشقاً لإمامنا و قائدنا و تضحیةً مِن أجل دیننا و قِیَمنا؛ و بالتالی فی یوم العاشر لن یکونَ إلّا الفتح، إمّا فتحٌ بالشهادة، بالجماجم، بالرؤوس المرفوعة علَی الرماح، بالخیام المحترقة، بالنساء المسبیّة، إمّا أن یکون فتحٌ مِن هذا النوع، فتحٌ تاریخیّ مِن هذا النوع، و إمّا أن یکون فتحٌ کفتح المقاومة الإسلامیّة فی جنوب لبنان فی أیار عام ألفین، و کما سیکون فتحٌ لفلسطین و للقدس إن شاء الله؛ لکن المهمّ أن تصل أقدامنا إلی معسکر الحسین فی یوم العاشر، أن تثبت أقدامنا فی معسکر الحسین یوم العاشر، و أن لا تنهار إرادتنا و لا عقلنا و لا عزمنا…
هیچکس نمیتواند مطمئن باشد که هماکنون با حسین(ع) است
هیچیک از ما اطمینان نداریم که آیا من هماینک با حسین هستم یا خیر؛
من
در مدینه با حسین هستم، من از مدینه تا مکه با حسین هستم، من در مکه با
حسین هستم، من با حسین هستم در حالی که از مکه خارج شده است، اما سؤال این
است: آیا با حسین خواهم ماند زمانی که نامهی پیمانشکنی کوفیان، آغشته
به خون مسلم بن عقیل میآید؟!
آیا از این لحظه تا کربلاء با حسین خواهم ماند؟!
آیا در محاصرهی گرسنگی و تشنگی و مرگ و کشته شدن با حسین خواهم ماند؟!
آیا
شب عاشورا با حسین خواهم ماند، آنجا که به من اجازه میدهد که شبانه
معرکه را ترک کنم بدون اینکه از کسی خجالت بکشم یا کسی با چشم عتاب آلود
به من بنگرد؟!
این است سؤال اساسی! من و شما ادعا میکنیم که ما در خط
حسین و در راه حسین هستیم، اما باید تلاش کنیم که در این خط و مسیر باقی
بمانیم؛ باید تلاش کنیم که به کربلاء برسیم، باید تلاش کنیم که عاشورائی
باشیم، آنهم با ثبات قدم و تسلیم در برابر خدا و عشق به امام و رهبرمان و
آماده قربانی شدن در راه دین و ارزشهایمان؛ در نتیجه در روز عاشوراء چیزی
جز پیروزی نخواهد بود؛ حال یا پیروزیای با شهادت، با سرهای بر نیزه، با
خیمههای آتش گرفته، با زنان به اسارت رفته، یا یک پیروزی تاریخی
اینچنینی، و یا پیروزیای مانند پیروزی مقاومت اسلامی در جنوب لبنان در
سال ۲۰۰۰، و همچنان که فتح فلسطین و قدس را در پی خواهد داشت انشاالله.
اما مهم این است که قدمهای ما، روز عاشورا به اردوگاه حسین برسد و در لشکر حسین ثابت قدم باشیم، و اراده و عقل و عزم ما سست نشود…