کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۷ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

احتمالا شما هم از این دست آدم ها زیاد دیده اید ؛ همان هائی را می گویم که دوست دارند همیشه خودشان را شبیه کس دیگری کرده و تیپ و ظاهرشان را مانند او درست کنند چون به قول خودشان های کلاس است ...!!! اما حالا طرف مقابل که خود را شبیه او می کنیم آیا این همه ویژگی خوب دارد یا به قول معروف ارزش آن را دارد که خود را شبیه او نمائیم یا با این کار فقط بی خود و بی جهت او را سرزبان ها انداخته و خود را کوچک و خوار می کنیم !!؟؟ این حکایتِ این روزهای ما ایرانی هاست ... حتما شما هم از این دست آدم ها دیده اید که تا حرفی از تمدن پیش می آید عالم و آدم را کر می کنند که ما تمدن شش هزار ساله داریم یا گردنبند «فَروهر» به گردن آویزان می کنند اما وقتی پای عمل وسط می آید تو گویی که این همان آدم چند دقیقه قبل نیست چون نه ظاهرش ، نه سبک رفتارش و نه خیلی از چیزهای دیگرش ذره ای بوی این حرف ها را نمی دهد !! در عمل رفتار غربی هایی ( آمریکا ) که تمدنشان شاید کمتر از 700 سال باشد را تقلید می کنند !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۵۰
مهاجر

امروز یکی قضیه ی جالب و در عین حال عبرت آموزی رو نقل کرد . گفت : با چند تا از رفیقام سوار تاکسی بودیم که راننده ی تاکسی برای اینکه ما رو نصیحت کنه که در این سنین جوانی مواظب خودتون باشید ، گفت : بیست سی سال قبل وقتی که 18 سالم بود ، توی محلمون یک زن خراب زندگی می کرد که شوهر هم داشت . یه بار وسوسه شدم که باهاش رابطه داشته باشم .

خلاصه وقتی که شوهرش نبود رفتم خونش و مشغول شدیم . اواخر کار بود که در خونشو زدند . زن فوری لباساشو پوشید و رفت دم در . شوهرش اومده بود . زن هم گفت : حاجی امروز آبگوشت داریم برو چند تا نون بخر و بیا . شوهرش رفت و من هم لباسمو پوشیدم و از خونه زدم بیرون . این بود تا چند سال قبل که بین روز با تاکسی رفتم خونه . همین که در را زدم ، زنم اومد در خونه و گفت : حاجی آبگوشت داریم ، برو چند تا نون بخر وبیا ! چون جمله اش دقیقا شبیه جمله ی سی سال قبل اون زن خراب بود ، ناگهان خاطره ی اون روز در ذهنم تداعی شد و دلم آشوب شد . فوری رفتم در تاکسی نشستم و منتظر شدم . بعد از لحظاتی دیدم جوانی از خانه ام بیرون زد .
صداش زدم و گفتم : سوار شو . گفت : تو کی هستی ؟ گفتم : سوار شو تا بهت بگم . وقتی سوار شد ، گفتم : من شوهر همون زنی هستم که الآن باهاش مشغول بودی ! از ترس شروع به لرزیدن کرد . گفتم : نترس ، حقم بود و خاطره ی دوران جوونیمو واسش تعریف کردم و گفتم :
تو هم منتظر چنین روزی باش !
بعد از این قضیه هم زنم رو طلاق دادم . این را براتون گفتم که مراقب رفتارتون باشید و گول وسوسه های شیطون رو نخورید...
پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس با زن مسلمان یا یهودى و نصرانى و مجوسى یا کنیزى که آزاد باشد زنا کند و بدون توبه و با اصرار بر این گناه از دنیا برود، خداوند متعال سیصد در عذاب را در قبرش باز مى کند که از هر درى مارها، عقرب ها، افعى ها و اژدهاهایى از آتش بیرون آیند و او را نیش زنند که در اثر آن ، بدنش آتش گیرد و تا روز قیامت بسوزد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۲۲
مهاجر


لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم می‌توانم در فضای خودم امام باشم.

http://media2.afsaran.ir/siDQ2sj_533.jpg

حاج آقا قرائتی تعریف می ‏کرد: در ستاد نماز گفتیم، آقازاده‌ها، دخترخانم‌ها، شیرین‌ترین نمازی که خواندید، برای ما بنویسید. یک دختر یازده ساله یک نامه نوشت، همه ما بُهتمان زد، دختر یازده ساله، ما ریش‌سفیدها را به تواضع و کرنش واداشت.

نوشت که ستاد اقامه نماز! شیرین‌ترین نمازی که خواندم این است که: در اتوبوس داشتم می‌رفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب می‌کند. یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم: نماز نخواندم، گفت: خوب باید بخوانی، اما حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفت: برویم به راننده بگوییم نگه‌دار. پدر گفت: راننده که بخاطر یک دختر بچه نگه نمی‌دارد، گفتم: التماسش می‌کنیم. گفت: نگه نمی‌دارد. گفتم: تو به او بگو. گفت: گفتم که نگه نمی‌دارد، بنشین. حالا بعداً قضا می‌کنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت بابا خواهش می‌کنم، پدر عصبانی شد، اما دختر گفت: پدر، امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم. می‌گفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد. زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون. دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو. شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۱۰
مهاجر


چند نفر از مردم خراسان خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیدند قبل از سؤال امام به آنها به لهجه عربی فرمود : هر کس ثروت بر هم انباشته کند خدا به همان مقدار او را عذاب می کند عرض کردند آقا ما زبان عربی نمی فهمیم با زبان فارسی فرمود:

  « هر که درم اندوزد جزایش دوزخ باشد»

 در روایتی دیگر امام صادق علیه السلام به خادمشان که نمی توانست به زبان عربی صحبت کند فرمودند: به هر زبان می خواهی بگو من متوجه می شوم ، بنابر این تمامی ائمه به همه زبانها آشنا هستند ؛ لکن به خصوص فارسی صحبت کردن برخی ائمه ازجمله امیر مومنان، امام کاظم ، حضرت رضا ، وامام هادی علیه السلام در روایات مطرح شده است.(1)

 

امام رضا  درباره دانش انبیاء و ائمه فرموده‌اند: خداوند به پیامبران و امامان (علیهم السلام) از خزانه علم و حکمتش آنچه را که به دیگران نداده ارزانی داشته است و دانش آنان بالاتر از دانش تمام اهل زمانشان است.(2)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۲ ، ۰۶:۳۷
مهاجر

چه بسا برخی والدین معتقد باشند؛ هنگامی که بچّه‌ها به سن تکلیف می‌رسند، لازم است آن‌ها را به نماز خواندن و دیگر مسائل دینی وادار کرد، که در اینصورت والدین قبل از بلوغ آن‌ها، از عبادت، انس و عادت بچهّ‌ها به مسائل دینی غافل می‌شوند و تازه زمانی که فرزندشان به سن تکلیف می‌رسد، او را مجبور به رعایت کردن مسائل دینی و خواندن نماز می‌کنند، که متأسفانه در این راه ناموفق هستند و مدام برای خودشان این سوال، مطرح می‌شود که مگر چه چیزی برای این فرزند ۱۶یا ۱۷ ساله‌ام، کم گذاشتم که اهل نماز و مسائل دینی نیست؟!

نزدیکی به ساحل بندگی

به عنوان مثال؛ فرض کنید که شما در کنار ساحل دریا، درون قایقی نشسته‌اید و مشغول استراحت هستید و طنابی هم قایق شما را به ساحل وصل کرده است، اگر غفلت کنید و خود را دور از ساحل ببینید، اگر آن طناب هنوز به قایق شما وصل باشد، راحت‌تر می‌توانید به ساحل برگردید، امّا اگر پاره یا باز شده باشد، آیا به راحتی می‌توانید به ساحل برگردید، درصورتی که هیچ گونه پارو یا وسیله کمکی برای رسیدن به ساحل نداشته باشید؟

آن‌هایی که به ساحل بندگی نزدیک‌ترند، هنگامی‌که به آن‌ها اعلام شود؛ که بالغ شدید و باید از قایق کودکی خود پیاده شوید و به ساحل بندگی وارد شوید. آن‌هایی که طناب ارتباطشان با خدا پاره نشده باشد و در دریای خودشان گیر نکرده باشند، به راحتی وارد ساحل بندگی می‌شوند و به راحتی اهل نماز و اهل بندگی می‌شوند.

امّا آن‌هایی که خود و والدینشان در غفلت به سر می‌بردند و از خدا فاصله گرفتند و در وسط دریای خوش‌گذارانی‌های خودشان غوطه‌ور شدند و برای رسیدن به ساحل حاضر به سختی کشیدن نیستند، سعی خواهند کرد که اصلا از رفتن به ساحل خودداری کنند.

بنابراین لازم است که فرزندان را تا زمان بلوغ، کنار ساحل بندگی با خود همراه کنیم تا مبادا زمانی که به سن تکلیف می‌رسند برایشان سخت باشد که به ساحل بندگی بیایند و در خشکی به راه ادامه دهند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۲۲:۲۸
مهاجر

افراد  باید ضمن بهره‌مندی از سلامت روانی از ارتباط با خداوند، از آفاتی که ممکن است در اثر کج‌فهمی یا انحراف برایشان پیش بیاید، اجتناب کنند. گاه عبادات که اثرات بسیاری برای بهداشت روانی افراد دارند، در اثر برداشت‌های غلط به عاملی برای اختلال در بهداشت روانی تبدیل می‌شوند. به همین دلیل لازم است برای پیشگیری از آن، به آسیب‌شناسی عبادات نیز پرداخته شود که مواردی از این آسیب‌ها را بررسی می‌کنیم:

وسواس

این بیماری روانی گاهی در بین برخی از متدینان به شکل‌های مختلف دیده می‌شود. وسواس در غسل، وضو، شستن لباس، تکرار اذکار و افعال نماز یا افعال حج از جمله این نوع وسواس‌های عملی است. این نوع اعمال، فرد را از دقت و تمرکز بر حقیقت اعمال عبادی بازمی‌دارد و از فواید آنها محروم می‌کند. چنین فردی نه تنها بهره‌ای از فواید این اعمال نمی‌برد، بلکه در اثر توجه بیش از حد به شکل و صورت آنها، ممکن است گرفتار بیماری روانی شود.

برای پیشگیری و رفع وسواس در عبادات، اگر به حد اعتدال روانی برسد، باید آن را درمان کرد. البته در این شرایط تشریفات درعبادات، یکی از زمینه‌های بروز این اختلال است. در موارد جزئی که حالات وسواسی به حد اختلال روانی نرسیده، ممکن است، ناآگاهی افراد از مسائل شرعی، یا تأکید بیش از حد بر قالب و شکل عبادات، عامل بروز این مشکل شده باشد. برای پیشگیری از این حالات، مناسب است بر معانی و اسرار عبادات بیشتر تأکید شود و از تمرکز وسواس‌آمیز بر آیین‌ها و احکام عبادات خودداری گردد.

مردم‌گریزی و انزوا

آسیب دیگری که ممکن است برای فرد عبادت‌کننده پیش آید، دور شدن از مردم وعبادات است. چنین کسی گمان می‌کند با منزوی شدن و دوری از مردم بهتر می‌تواند به عبادت و برقراری رابطه با خداوند بپردازد. تعالیم دین این عمل را رهبانیت نامیده و آن را محکوم کرده است. این عمل در مسیحیت وجود داشته، اما پیشوایان اسلام آن را روا ندانسته‌اند.

انسان موجودی اجتماعی است، و تکامل معنوی ومادی او نیز در زندگی جمعی مقدور است. زهد اسلامی که به معنی سادگی زندگی و حذف تجملات و اسیر نشدن در چنگال مال و مقام است، هیچ ارتباطی به رهبانیت ندارد، زیررا رهبانیت به معنای جدایی و بیگانگی از اجتماع است، ولی زهد به معنی آزادگی و وارستگی به خاطر اجتماعی‌تر زیستن است.

عجب، تکبر و پرخاشگری

گاه عبادت‌کننده، با انجام برخی عبادت‌ها خود را از دیگران بالاتر می‌پندارد و دچار عجب یا تکبر می‌شود. این نابهنجاری‌های اخلاقی در برخی مواقع، پرخاشگری و بداخلاقی با خانواده، بستگان، و افراد دیگر را به دنبال دارد. این امر نشان می‌دهد که عبادت این فرد، کم‌محتوا و کم‌اثر بوده است. عبادت واقعی باید در عبادت‌کننده احساس تقصیر و کوتاهی در وظایف خود نسبت به خداوند ایجاد کند. چنین فردی باید توجه داشته باشد که پیشوایان دینی به رغم عبات‌های زیاد، که با عبادت افراد عادی قابل قیاس نیست، به هیچ‌وجه خود را درمقابل خدا طلبکار نمی‌دانستند و اعتقاد داشتند که حق عبادت او رابه جا نیاورده‌اند. امام کاظم علیه السلام به یکی از فرزندانش فرمود: «در اطاعت فرمان‌های خداوند کوشش کنید، اما خود را از حالت احساس کوتاهی در عبادت و اطاعت او بیرون نبرید؛ زیرا کسی نمی‌تواند حق عبادت را به جا آورد».[۱]

کیفیت، فدای کمیّت

برخی افراد در اعمال عبادی کیفیت را فدای کمیّت می‌کنند و این آفت دیگری برای عبادت است. توجه به کمیت باعث می‌شود عبادتی که کارکرد اصلیش، یاد و ذکر خدا و ارتباط قلبی با اوست، به لقلقه زبانی یا انجام اعمالی بی‌خاصیت تبدیل شود.

سربار دیگران شدن

آسیب دیگر برای برخی متدینان، آن است که به بهانه نماز مستحب یا حج غیرواجب یا ذکر و تلاوت قرآن، در محیط خانواده یا جامعه از انجام دادن وظایف اخلاقی و اجتماعی خود شانه خالی کنند. یکی از کارکردهای تقسیم‌بندی رفتارهای دینی به رفتارهای عبادی و اخلاقی در همین مسئله نهفته است. آموزه‌های دین هنگام اشاره به رفتارهای مؤمنان، هم ارتباط آنان با خدا را مورد توجه قرار می‌دهد و هم رابطه محبت‌آمیز و اخلاقی آنان با مردم را یاد‌آور می‌شود.

این موارد علاوه بر اینکه مشکلاتی برای خود فرد به وجود می‌آورد، عبادت را، که نقش بسیار مهم در بهداشت روانی فرد و جامعه دارد، در نظر دیگران زشت و ناموجه جلوه می‌دهد.

 

[۱] ... علیک بالجد و لا تخرجن نفسک عن التقصیر فی عباده الله و طاعته فإن الله تعالی لا یعبد حق عبادته... (مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۶، ص ۳۹۵).

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۲۲:۲۳
مهاجر

عاشقانه های علامه طباطبایی...

صاحب تفسیر المیزان که بسیاری از علما، بزرگان و مراجع تقلید شاگردی در محضر او افتخار می کردند. چنان زندگی عاشقانه ای داشت که شاید کمتر کسی حکایت های آن را باور کند اما علامه طباطبایی و همسرش در طول زندگی مشترک پرفراز و نشیب شان چنان دلبسته هم بودند که بعد از فوت همسر علامه، گریه های علامه طباطبایی در فراق او بر سر زبان ها افتاد.

چند برش کوتاه از سیره خانوادگی علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان
صاحب تفسیر المیزان که بسیاری از علما، بزرگان و مراجع تقلید شاگردی در محضر او افتخار می کردند. چنان زندگی عاشقانه ای داشت که شاید کمتر کسی حکایت های آن را باور کند اما علامه طباطبایی و همسرش در طول زندگی مشترک پرفراز و نشیب شان چنان دلبسته هم بودند که بعد از فوت همسر علامه، گریه های علامه طباطبایی در فراق او بر سر زبان ها افتاد. علامه درباره همسرش گفته بود: «این زن مرا به اینجا رساند. او شریک من بود و هرچه کتاب نوشته ام، نصفش مال اوست». برای این شماره سری زده ایم به تاریخ و خاطراتی که از عاشقانه های یک مفسر بزرگ قرآن کریم بر جای مانده. این چند برش عاشقانه خانوادگی از زندگی علامه را بخوانید تا با ویژگی های کم نظیر این مرد بزرگ، این بار در خانواده بیشتر آشنا شوید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
مهاجر
در صحبت کردن با مرد‌ها اصولی باید رعایت شود، نکاتی ارزنده که زندگی را بکام زنان شیرین می‌کند.

رسول اکرم صلى الله علیه و آله: مرد، سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سؤال مى شود و زن، سرپرست خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وى سؤال مى شود.

 

ویژگی‌های «مرد» که هر زنی می‌بایست در صحبت کردن با شوهر خودش رعایت نماید عبارت است از:

1 ـ مرد دوست دارد مورد تأیید قرار بگیرد

 هر گونه سخنی که «مرد» احساس کند این نیازش خدشه دار شده است، او را عصبانی کرده و واکنش نشان می‌دهد. به طور مثال اگر شوهرتان در مورد مطلبی صحبت می‌گوید، شما با مطلب او مخالف هستی و می‌خواهی مطلب او را تصحیح کنید؛ اگر مستقیم گفتید «این مطلب نادرست واشتباه است» او جبهه می‌گیرد وبا عصبانیت از مطلب خودش دفاع می‌کند (حتی اگر حق باشما باشد). در این وضیعت، بین شما و شوهرتان ایجاد تشنج شده و گاهی اوقات به نزاع‌های بزرگی منجر می‌شود!

 

اگر همین مطلب درست خودرا با توجه به نیاز روانی فوق «مرد» بدین گونه بیان می‌کردید هیچ گونه ناراحتی به وجود نمی‌آمد واز شما هم راضی وخوشحال می‌شد.

  «عزیزم، خوشحالم که این مطلب را از شما می‌شنوم و من مطمئنم که در این مسئله حتماً موفق خواهی بود؛ ولی آیا در باره فلان مسئله این موضوع فکر کرده‌اید؟ (به وسیله طرح سۆال، مطلبی که فکر می‌کنید شوهرتان غافل شده بیان می‌کنید). منتظر پاسخ ایشان می‌مانید؛ شاید هم دلیل قانع کننده‌ای برای اثبات صحت مطلبش داشته باشد.

 از این رو به جای جمله «نه! این هیچ درست نیست وکاملاً اشتباه است!!» خوب است بگویید:

خیلی عالی است وخوشحالم ولی عزیزم آیا با فلان مطلب (ایرادی که به ذهن شماست بیان نمایید) دقت کرده‌ای؟ ممکن است برای من توضیح بیشتر دهید؟

 

2 ـ مرد نیاز به ریاست ومدیریت در خانواده را دارد

اگر شما دائم به شوهرتان دستور بدهید وبرای او برنامه بچینید، یا آنکه قبل از اینکه به شوهرتان بگویید اورا در برابر عمل انجام شده قرار بدهید، منتظر عکس العمل او باشید. زیرا او احساس می‌کند که «مدیریت» او خدشه دار شده است وتبدیل به موجودی بی‌خاصیت شده است!! شاید شما چنین منظوری نداشته باشید ولی «مرد» چنین برداشتی خواهد داشت!

 بنابراین خوب است درمواردی که می‌خواهید برنامه‌ای به شوهرتان بگویید به شکل پیشنهاد به او بگویید ومنتظر تصمیم گیری اوباشید مثلاً به جا ی جمله «امروز به فلان جابرویم» بگوییم «عزیزم به نظر شما صلاح می‌دانید (وقت دارید) امروز به فلان جا برای فلان کار برویم؟ نظر شما چیست؟

 با این ادبیات صحبت کردند حداقل 90 درصد پیشنهادات شما را می‌پذیرد؛ در حالی جملاتی که در حالت دستوری بیان می‌کنید، به احتمال زیاد شوهرتان مخالفت می‌کند.

 خدای متعال نیز در قرآن با تأکید به اینکه بندگانش با دیگران به نحو احسن سخن بگویند والاّ شیطان بین آن‌ها نزاع ودعوا راه می‌اندازد:

وَ قُل لِّعِبَادِى یَقُولُواْ الَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَنَ یَنزَغُ بَیْنهَُمْ إِنَّ الشَّیْطَنَ کاَنَ لِلْانسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا

 به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنهانزاع و دعوا می‌اندازد؛ همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است! (سوره اسرا آیه 53)

 

منبع: تبیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۲ ، ۰۶:۰۴
مهاجر