کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۹ مطلب با موضوع «ازدواج» ثبت شده است


گاهی آنقدر درگیر درس وکار و اتفاقات روزمره ام شده بودم درگیر زندگی  که نمیدانستم نیاز به یک نفری هست تا جلویم را بگیرد فکر میکردم همین طور خواهم ماند یک دفعه حس کردم که ؛

نیاز دارم کسی هم قدم های مسیرم باشد مثل من فکر کند مثل من نگاه کند به تمامی آنچه که چشمانم میبیند.

 نیاز به محبت به چشمانی پر از امید کسی که در تمام لحظات زندگی کنارم باشد تا نوری باشد که راه بندگی را نشانم دهد و مرا نزدیک تر کند به آ نچه که درونم خواهان اوست.

 کسی که از جنس من نیست کسی که برای خودش یک نفر دیگری است و گاه میترسم از این که یکی نشویم ولی ناگریز باید می پذیرفتم که دیگر نمیتوانم تنهایی به زیبایی ها برسم پس غرورم را کنار گذاشتم و کسی دیگر را در دلخوشی هایم  دل مشغولی هاو دغدغه هایم شریک و دروجودم درگیر کردم...

تلاطمی سرشار از آرامش تمام وجودم را گرفته تمام تلاش را کردم تا ریسک نکنم چشمانم را باز کردم تا بهترین شریکم را انتخاب کنم ولی باز نگرانی ...

دوست داشتم یک ندایی از خوشبختی را کسی در گوشم زمزمه کند یک پیغام یک نشان تا دلم را مطمئن کند چشمانم را بستم تا به یک ارامش پس از طوفان برسم...

باید بپذیریم که هیچ کس از سرنوشت خود خبری ندارد پس تمامی زندگیمان را میسپاریم به دستان پر محبت الهی واعتماد میکنم بر خدایمان که همیشه درکنارمان هست.

جدا شدن از تنهایی دل کندن از خودم وابسته شدن به دیگری که شاید تا الان هم برایم خیلی غریبه است، کاری دشوار و شیرین است برای من !

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۱۶
مهاجر

گویا هیچ خانم چادریی در اجتماع وجود ندارد، هیچ خانم چادریی خرید نمی‌کند، هیچ خانم چادری از امکانات خوب دنیا استفاده نمی‌کند و خانم چادری هم درس نمی‌خواند، دانشجو نیست و تحصیل نمی‌کند و...

این‌ها را می‌شود با دیدن پیام‌های بازرگانی تلویزیون و فیلم‌ها و سریال‌ها فهمید.

نمی‌دانم چرا آن‌هایی که فیلم و سریال می‌سازند و مدعی آن هستند که ما از واقعیت‌های جامعه فیلم می‌سازیم، آیا زنان چادری ما جز این واقعیت جامعه نیستند؟ اگر آنها جزیی از این واقعیت جامعه هستند پس چرا آنها در فیلم‌ها، سریال‌ها و حتی پیام های بازرگانی شما حضور ندارند؟

تا به حال به این اندیشیده‌اید که خود ما داریم رواج بد حجابی می‌دهیم و ما داریم چادر را از زندگی زنانمان حذف می‌کنیم و به صورت غیر مستقیم صدا و سیمای ما تبلیغ بی چادری می‌کند و هر چه پوشش ها کمتر شود به همان میزان از حیای افراد کاسته خواهد شد.

و آیا می‌دانید که فیلم‌سازان، کارگردان‌ها و تهیه کنندگان فیلم‌ها و سریال‌ها بر اساس نوع تفکر و سبک زندگی خود فیلم می‌سازند و حذف چادر هم یک نوع تفکر شیطانی است؟

رسانه‌های ما باید در خدمت تکامل و رشد انسان باشند، نه این‌که در خدمت تفکرات شیطانی باشد. و رسانه در خدمت بشر باشد تا تفکرات الهی در جامعه ما حاکم گردد.

این سبک زندگی که رسانه‌ها تبلیغ می‌کنند مدل و سبک زندگی اسلامی در آن دیده نمی‌شود و رسانه ها به صورت غیرمستقیم، فرزندان ما را تربیت می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۵۸
مهاجر

امام خامنـه ای : دخترها! نگذاریـد جهیزیّه‌هـا را سنگیـن کننـد.

خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید. خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید، مخصوصا آن‌هایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوان‌ها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید. آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همـه عمر را به تنهایی می‌گذراند، از دید اسلامی چیز مطلوبی نیست . مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه پیکره جامعه باشد نه فرد تنها.
خطبه عقد ۷۵/۱۰/۰۵

 

 

مال و جمال، یا کمال؟ کدام انگیزه؟

اگر چنانچه کسی بخاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست که ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد جمال هم خواهد داد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست؛ یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و دل شما و در نگاه شماست، اگر انسان کسی را خیلی هم جمیل نباشد، دوست داشت او را جمیل می‌بیند. وقتی کسی را دوست نداشت هر چقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمی‌آید.
خطبه عقد ۷۷/۱۰/۱۳

 

مرد قوام است و زن ریحان

اسلام مرد را قوام و زن را ریحان می‌داند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلکه درست دیدن طبیعت آنهاست. ترازوی آنها هم اتفاقا برابر است؛‌ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یک کفه می‌گذاریم، و این جنس مدیریت و کارکرد و محل اتکا بودن و تکیه‌گاه بودن برای زن را هم در کفه‌ی دیگر ترازو می‌گذاریم، این دو کفه با هم برابر می‌شود. نه آن بر این ترجیح دارد و نه این بر آن.
خطبه عقد ۷۸/۱۲/۲۲

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۲۱:۵۰
مهاجر

عاشقانه های علامه طباطبایی...

صاحب تفسیر المیزان که بسیاری از علما، بزرگان و مراجع تقلید شاگردی در محضر او افتخار می کردند. چنان زندگی عاشقانه ای داشت که شاید کمتر کسی حکایت های آن را باور کند اما علامه طباطبایی و همسرش در طول زندگی مشترک پرفراز و نشیب شان چنان دلبسته هم بودند که بعد از فوت همسر علامه، گریه های علامه طباطبایی در فراق او بر سر زبان ها افتاد.

چند برش کوتاه از سیره خانوادگی علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان
صاحب تفسیر المیزان که بسیاری از علما، بزرگان و مراجع تقلید شاگردی در محضر او افتخار می کردند. چنان زندگی عاشقانه ای داشت که شاید کمتر کسی حکایت های آن را باور کند اما علامه طباطبایی و همسرش در طول زندگی مشترک پرفراز و نشیب شان چنان دلبسته هم بودند که بعد از فوت همسر علامه، گریه های علامه طباطبایی در فراق او بر سر زبان ها افتاد. علامه درباره همسرش گفته بود: «این زن مرا به اینجا رساند. او شریک من بود و هرچه کتاب نوشته ام، نصفش مال اوست». برای این شماره سری زده ایم به تاریخ و خاطراتی که از عاشقانه های یک مفسر بزرگ قرآن کریم بر جای مانده. این چند برش عاشقانه خانوادگی از زندگی علامه را بخوانید تا با ویژگی های کم نظیر این مرد بزرگ، این بار در خانواده بیشتر آشنا شوید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
مهاجر

 بسم الله ارحمن الرحیم.

به دلیل عوارض عمل جراحی حضرت آیت الله حقّ شناس قادر رفتن به « مسجد امین الدّولة » نبودند و آن اوائل که هنوز به میدان هروی نقل مکان نکرده بودند در منزل محقرشان در میدان قیام تهران حضور داشتند ولی ایشان که تا لحظه ی آخر عمر و تا هنگامی که نفس می آمد خود را وقف ارشاد جوانان کرده بودند همان منزل را محفل انس خود قرار دادند.

 

منزلی که دو اتاق تو در تو بیرونی آن و یک اتاق هم اندرونی آن بود که با یک در از بیرونی جدا شده بود ،  یک ساعت قبل از اذان مغرب درش گشوده می شد تا عطر عبودیت و رایحه ی مهرورزی را به مشام تشنگان معرفت برساند.

بعدازظهر یک روز سرد زمستانی در ماه رجب خدمت ایشان رسیدم طلاب و دوستان تک تک در حال جمع شدن بودند تا مانند روزهای گذشته از وعظ و نماز جماعت ایشان کام جانشان را شیرین کنند.

ظاهر حاج آقا نشان می داد که نشاط روزهای دیگر را ندارد و غصه ای دارند.

بخاری نفتی علاءالدّین در وسط اتاق بود و کتری وقوری گلداری با دستمال تمیز دم کنی روی آن جلب توجه می کرد .

آیت الله حقّ شناس لب به سخن گشود و با نگاه به علاء الدّین سخنش را با ناله ی جانسوزی شروع کرد:

« ظهر بعد از ناهار یه قدری استراحت کردم و وقتی بیدار شدم دیدم بساط چایی هم به راهه ، استکان نعلبکی را برداشتم تا از سر چراغ چایی بریزم ، ( گریه راه صحبتشان را گرفت . )  این استکان و نعلبکی همچین به هم خورد که حاج خانم بیدار شد. »

ایشان چون دستشان رعشه شدیدی داشت طبیعی بود که اگر می خواستند چای بریزند سر وصدا می کرد و همسر ایشان که همواره مراقب ایشان بودند را خبر دار می کرد.

ایشان ادامه دادند :

« پیش خودم گفتم عبدالکریم شکمت کارد بخوره ! که برای مقصود خودت حاج خانم که روزه بود را بیدار کردی ! »

شدّت تأثر ایشان به قدری بود که به مباحث دیگر چندان پرداخته نشد ولی به نظر می رسد ماندگارترین  درس عملی اخلاقی بود که ایشان به همه ما دادند .

 ما در شرح حال بزرگان حوزه شنیده بودیم که مثلاً اگر نیمه های شب به خانه می آمدند و کلید نداشتند تا صبح می ماندند و عیال خود را بیدار نمی کردند و یا حضرت امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) برای وضو گرفتن برای نماز شب ابر اسفنجی را در ظرفشویی می گذاشتند تا صدای ریزش آب منجر به بیداری خانواده نشود ولی این لطافت مرحوم آیت الله حقّ شناس همه آن شنیده ها را به خوبی اثبات کرد.

یکی از دوستان که از شاگردان آقای « جاودان » بود در همان ایام نقل می کرد که روزی همراه آقای جاودان و استادشان « علامه عسگری » محضر آیت الله حقّ شناس در همان منزل حاضر شدند که ایشان ضمن ملاقات برای سفر عمره خداحافظی هم داشتند .

حضرت آیت الله حقّ شناس جویا شده بودند که آیا ایشان همسرانشان را هم می برند یا خیر ؟! که وقتی جواب منفی شنیده بودند متذکر شده بودند که باید کسانی را که یک عمر همراهی با شما کردند را از این بهره های معنوی محروم نکنید ، که گویا همین نیز منجر شده بود که آن دو بزرگوار با خانواده به عمره مشرف شوند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۹:۲۸
مهاجر
در صحبت کردن با مرد‌ها اصولی باید رعایت شود، نکاتی ارزنده که زندگی را بکام زنان شیرین می‌کند.

رسول اکرم صلى الله علیه و آله: مرد، سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سؤال مى شود و زن، سرپرست خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وى سؤال مى شود.

 

ویژگی‌های «مرد» که هر زنی می‌بایست در صحبت کردن با شوهر خودش رعایت نماید عبارت است از:

1 ـ مرد دوست دارد مورد تأیید قرار بگیرد

 هر گونه سخنی که «مرد» احساس کند این نیازش خدشه دار شده است، او را عصبانی کرده و واکنش نشان می‌دهد. به طور مثال اگر شوهرتان در مورد مطلبی صحبت می‌گوید، شما با مطلب او مخالف هستی و می‌خواهی مطلب او را تصحیح کنید؛ اگر مستقیم گفتید «این مطلب نادرست واشتباه است» او جبهه می‌گیرد وبا عصبانیت از مطلب خودش دفاع می‌کند (حتی اگر حق باشما باشد). در این وضیعت، بین شما و شوهرتان ایجاد تشنج شده و گاهی اوقات به نزاع‌های بزرگی منجر می‌شود!

 

اگر همین مطلب درست خودرا با توجه به نیاز روانی فوق «مرد» بدین گونه بیان می‌کردید هیچ گونه ناراحتی به وجود نمی‌آمد واز شما هم راضی وخوشحال می‌شد.

  «عزیزم، خوشحالم که این مطلب را از شما می‌شنوم و من مطمئنم که در این مسئله حتماً موفق خواهی بود؛ ولی آیا در باره فلان مسئله این موضوع فکر کرده‌اید؟ (به وسیله طرح سۆال، مطلبی که فکر می‌کنید شوهرتان غافل شده بیان می‌کنید). منتظر پاسخ ایشان می‌مانید؛ شاید هم دلیل قانع کننده‌ای برای اثبات صحت مطلبش داشته باشد.

 از این رو به جای جمله «نه! این هیچ درست نیست وکاملاً اشتباه است!!» خوب است بگویید:

خیلی عالی است وخوشحالم ولی عزیزم آیا با فلان مطلب (ایرادی که به ذهن شماست بیان نمایید) دقت کرده‌ای؟ ممکن است برای من توضیح بیشتر دهید؟

 

2 ـ مرد نیاز به ریاست ومدیریت در خانواده را دارد

اگر شما دائم به شوهرتان دستور بدهید وبرای او برنامه بچینید، یا آنکه قبل از اینکه به شوهرتان بگویید اورا در برابر عمل انجام شده قرار بدهید، منتظر عکس العمل او باشید. زیرا او احساس می‌کند که «مدیریت» او خدشه دار شده است وتبدیل به موجودی بی‌خاصیت شده است!! شاید شما چنین منظوری نداشته باشید ولی «مرد» چنین برداشتی خواهد داشت!

 بنابراین خوب است درمواردی که می‌خواهید برنامه‌ای به شوهرتان بگویید به شکل پیشنهاد به او بگویید ومنتظر تصمیم گیری اوباشید مثلاً به جا ی جمله «امروز به فلان جابرویم» بگوییم «عزیزم به نظر شما صلاح می‌دانید (وقت دارید) امروز به فلان جا برای فلان کار برویم؟ نظر شما چیست؟

 با این ادبیات صحبت کردند حداقل 90 درصد پیشنهادات شما را می‌پذیرد؛ در حالی جملاتی که در حالت دستوری بیان می‌کنید، به احتمال زیاد شوهرتان مخالفت می‌کند.

 خدای متعال نیز در قرآن با تأکید به اینکه بندگانش با دیگران به نحو احسن سخن بگویند والاّ شیطان بین آن‌ها نزاع ودعوا راه می‌اندازد:

وَ قُل لِّعِبَادِى یَقُولُواْ الَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَنَ یَنزَغُ بَیْنهَُمْ إِنَّ الشَّیْطَنَ کاَنَ لِلْانسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا

 به بندگانم بگو: «سخنى بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنهانزاع و دعوا می‌اندازد؛ همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است! (سوره اسرا آیه 53)

 

منبع: تبیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۲ ، ۰۶:۰۴
مهاجر
سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمی‌آید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه ‌شود، ازدواج واجب می‌شود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.
 
قرآن کریم بلوغ را سن ازدواج می‌داند و از آن با تعبیر بلوغ نکاح یاد می‌کند. روایات ائمه و تفاسیر مختلف نیز بر همین موضوع صحه می‌گذارند؛ به طوری که شیخ طوسی سن ازدواج را سن توانایی جنسی و رغبت به تاهل می‌داند. یعنی سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمی‌آید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه ‌شود، ازدواج واجب می‌شود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.
 
در عمل هم نزدیک شدن سن ازدواج به مرز دهه سوم زندگی، پیامدهای رفتاری و روانی تلخی برای جامعه امروزی به دنبال دارد. پژوهش‌ها در این باره از رابطه افزایش سن ازدواج و رواج تجرد با مفاسد و آسیب‌های اجتماعی حکایت می‌کنند و جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران مکرر در این باره هشدار می‌دهند. چرا که از منظر روان‌شناسی، تجرد طولانی مدت ریشه بسیاری از آسیب‌های فردی و اجتماعی است.
 
تاخیرهای جبران ناپذیر
خداوند متعال می‌فرماید: «وَ مِن آیاتِه أن خَلَقَ لَکُم مِن أنفُسِکُم أزواجاً لِتَسکُنوا إلَیها وَ جَعَلَ بَینکم مَوَدَّةً وَ رَحمَة» در این آیه سه فایده؛ « لِتَسکُنوا إلَیها(آرامش)»، «مَوَدَّةً (دوستی)» و «رَحمَة (مهربانی)» برای ازدواج بیان می‌کند.
 
این سه عنصر به بُعد متافیزیکی (روان شناختی) انسان اشاره دارد. دین به ما می‌گوید انگیزه اصلی ازدواج، تأمین نیاز‌های روانی است و بخش دیگری از آن در تأمین نیاز‌های جنسی خلاصه می‌شود. وقتی ازدواج به تأخیر بیفتد، در درجه اول گسترش خلأ‌های عاطفی رخ می‌دهد. وقتی خلأ‌ها، بروز کند، به دنبال آن مشکلاتی چون افسردگی، ناامیدی، ‌اضطراب، تشنجات، خشونت، پرخاشگری، را در پی خواهد داشت.
 
دومین اثر سوء در تأخیر ازدواج، «توسعه بی‌عفتی‌ها» است. پسر یا دختری‌که ازدواج آن‌ها به تأخیر افتاده‌است قدرت کنترل غرایز جنسی را نخواهد داشت و به ورطه بی‌عفتی خواهند افتاد که در نتیجه، بی‌عفتی چنین افرادی، دامن‌گیر خانواده‌های آنان نیز خواهد شد. خانواده‌ای که زمینه دیرهنگامی ازدواج فرزند خود ‌را به بهانه‌های مختلف همچون؛ «هنوز بچه‌است، فوق لیسانسش را نگرفته و...» فراهم کند، در واقع به بی عفتی او کمک کرده‌است. یک وقت خواهند دید فرزند، فوق لیسانس خود‌ را گرفت، اما فاسد‌الاخلاق شد. یا در این رابطه کارش به مراجع قضایی کشیده‌شد.
 
سومین مورد از آثار سوء تأخیر ازدواج،‌تأخیر کمالات انسانی است. یکی از آثار ازدواج صحیح و به‌هنگام،‌ کمال‌یابی و کمال‌دهی انسان است. در روایت هم وارد شده‌است که انسان به واسطه ازدواج، نصف دینش کامل می‌شود. وقتی دختر و پسر، ازدواج نمی‌کنند یا دیر ازدواج می‌کنند، خلأ دینی و رشدی پیدا خواهند کرد.
 
«توقف ارتقاء» از دیگر آثار در تأخیر ازدواج است. یعنی جوانی‌که متدین و مۆمن است با ازدواج می‌تواند حرکت‌های جهشی در مسائل مختلف داشته‌باشد، اما با تأخیر در ازدواج، این ارتقاء یافتن، متوقف می‌شود.
 
«بی‌اعتنایی والدین نسبت به ازدواج» از دیگر عوامل تأخیر ازدواج است. در گذشته افراد فامیل (دایی، عمو، خاله، عمه) دست به دست همدیگر می‌دادند و زمینه ازدواج پسر یا دختری را فراهم می‌کردند. اما متأسفانه الآن کمتر چنین مواردی پیدا می‌شود
 
عوامل تاخیر در ازدواج
اولین عامل پیوند دادن برخی مسائل با ازدواج از عوامل مهم تأخیر ازدواج است، مثلا والدین موضوعاتی مثل؛ تحصیل، شغل، سربازی و درآمد را به ازدواج پیوند می‌دهند. در زندگی‌های گذشته، این مسائل در جایگاه خود دارای اهمیت بوده‌است و اگر جوانی مۆمن، متدین و فعال درخواست ازدواج می‌کرد، درخواست او مورد قبول قرار می‌گرفت و به تدریج شغل و درآمد او با همراهی و کمک والدین مهیّا می‌شد.
 
«بی‌اعتنایی والدین نسبت به ازدواج» از دیگر عوامل تأخیر ازدواج است. در گذشته افراد فامیل (دایی، عمو، خاله، عمه) دست به دست همدیگر می‌دادند و زمینه ازدواج پسر یا دختری را فراهم می‌کردند. اما متأسفانه الآن کمتر چنین مواردی پیدا می‌شود.
 
اگر در ازدواجی که صورت می‌گیرد هدایای ازدواج، به‌خوبی مدیریت شود، بخشی از هزینه‌های زندگی با این هدایا تأمین می‌شود. متأسفانه در برخی از موارد، مشاهده می‌شود هدایایی داده‌ می‌شود که علاوه بر حمل طاقت‌فرسا، هیچ استفاده‌ای از آن‌ها نمی‌شود و یا حتی این قبیل وسائل را قبلاً زوجین تهیه کرده‌بودند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۲۹
مهاجر
حجت الاسلام شهاب مرادی، کارشناس خانواده، ازدواج و جوانان با اشاره به مشکلات دختران برای ازدواج در سن بالا، هشت راهکار را برای حل این مشکل ارائه کرد.

به گزارش مهر، چندی قبل دختر جوانی که به دلیل ازدواج نکردن تا سن 37 سالگی با مشکلاتی رو به رو شده بود، با مطرح کردن مشکلاتش در سایت حجت الاسلام شهاب مرادی درخواست کرد او را برای حل مشکلش راهنمایی کند. جالب توجه است که این پیام 118 هزار و هفتصد و بیست و نهمین پیامی است که این صاحبنظر مورد توجه جوانان دریافت کرده است. 

این دختر جوان در نامه خود اعلام کرده بود، دختری ۳۷ ساله و مجرد، دارای بالاترین مدرک تحصیلی از بهترین دانشگاه کشور، دارای یک شغل خیلی خوب دارم و استقلال مالی در زندگی هستم. با پدرو مادر پیرم زندگی میکنم و از نظر خانوادگی زندگی سطح متوسط رو به پایینی داریم. خانواده ای مذهبی و مقید دارم هیچگاه در رفتار و گفتار و ظاهر به طریقی عمل نکردم که جلوه گری باشد...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۵۵
مهاجر