کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۵ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

نظر رهبر انقلاب درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(س)


حجت الاسلام ادیب یزدی درباره فاطمیه و زمان عزاداری برای حضرت زهرا به بیان خاطره و نقل قولی از رهبر معظم انقلاب پرداخت و گفت: یادم می آید یک روز در محضر رهبر عالی قدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد:"درباره شهادت حضرت فاطمه(س) بالاخره 75 روز بعد از رحلت صحیح است یا 95؟" رهبر عالی قدر پاسخ واقعا حکیمانه ای دادند و فرمودند: "برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند."

وی  افزود: دقیقا همین نکته ای که حضرت آقا فرمودندمدنظر است.ایام فاطمیه نسبتا طولانی است به جهت این که فضائل حضرت زهرا(س) هم بی حد و حصر و بی اندازه است. فاطمه زهرا(س) ریشه، اصل و اساس ولایت و عصمت و حقیقت امامت است. هر قدر فضائل ایشان گفته شود اولا تمام شدنی نیست و ثانیا برکات بسیاری بر بیان فضائل فاطمی آمده است به عنوان نمونه بیان فضائل فاطمه(س) نفاق را از انسان می زداید، ایمان انسان را زیاد می کند، موجب بصیرت عمیق انسان نسبت به حوادث و وقایع تاریخی می شود، انسان را با حقایق و بطن این عالم آشنا می کند، انسان را پیش خدا و حضرات معصومین(ع) خصوصا حضرت بقیة الله(عج) محبوب می نماید و زمینه کسب تقوا و فضیلت را در انسان مضاعف می کند و بسیاری از فضایل دیگر. لذا جامعه شیعی ما به ذکر فضائل فاطمی بسیار نیازمند است و بحمد الله فرصت خوبی هم در ایام فاطمیه فراهم شده که توسط هیئتی ها، متدینین، نمازگزاران و مسجدی ها در مراسم هایی مختلف این فضائل گفته شود.


ادیب یزدی ادامه داد:ایام فاطمیه هم نزد شیعیان و ارادتمندان خاندان حضرت محمد(ص) ایام معین و کاملا علنی است. اما برای شهادت حضرت صدیقه فاطمه(س) 4 نقل وجود دارد اول اینکه برخی معتقدند خانم(س) 40 روز بعد از رحلت حضرت پیامبر(ص) به شهادت رسیده اند بعضی ها گفته اند 60 روز، بعضی ها 75 و بعضی ها دیگر 95 روز. اما برای این که روز عظیم شهادت بی بی از دستمان نرود فصلی را به عنوان ایام فاطمیه قرار داده ایم که در مشخص ترین ایام 10 روز قبل از شهادت 75 تا 10 روز بعد از شهادت 95 در نظر گرفته شده است.یعنی در طول سال حداقل 40 روز برای بیان فضائل فاطمی قرار گرفته شده است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۵۱
مهاجر
 
جنگ نرم یعنی این

ببینید چطوری با ناخود آگاه ما بازی میکنند!!!؟

خراب کردن مسجد توسط پرندگان خشمگین


بقیه بازی ها را در ادامه مطلب مشاهده کنید ...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۵۰
مهاجر
دکتر حسن عباسی در کلاس های کلبه کرامت در مورد انتخابات 92 صحبت کرد. ایشان گفتند اولین کاری که که می کنید برای انتخابات این باشد که از همین الان شروع کنید و مردم را از مدل های اقتصادی آگاه کنید و کاری کنید که در هر جایی که کاندید ها می روند رای جمع کنند بپرسند سیستم اقتصادی شما کینزی است یا فریدمنی؟ حتی اگر هاشمی رفسنجانی و قالیباف یا جلیلی هم بگن روش جدید اسلامی داریم و ابعاد آن را مشخص کنیم من حمایت میکنم.
همچنین وی یک هشدار هم به اصلاح طلب ها داد و این گونه گفت که خیلی خوشحالم که دوباره وارد صحنه شدند و دوباره دارند مشکلات آن زمان را یادآوری می کنند چون حافظه مردم کوتاه است و حالا که شروع کردند ، دوباره خودشان را ضایع می کنند.
اصلاح طلبان اگر بخواهند دوباره فضای کشور را به هم بریزند چارچوب اصلاح طلبی را به لرزه در می آوریم.

منبع : آنتی بانک
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۰۱
مهاجر

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد.

یک روحـانی او را دید و گفت: حتماً گناهی انجام داده‌ای.

یک دانشمند، عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.

یک روزنامه‌نگار، در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.

یک یوگیست به او گفت: این چاله و هم‌چنین دردت فقط در ذهن تو هستند و در واقعیت وجود ندارند.

یک پزشک، برای او دو قرص آسپرین پائین انداخت.

یک پرستار، کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.

یک روانشناس، او را تحریک کرد تا بتواند دلایلی که پدر و مادرش او را آماده‌ی افتادن به داخل ِ چاه کرده بودند پیدا کند.

یک تقویت‌کننده‌ی فکر، او را نصیحت کرد: خواستن، توانستن است.

یک فرد خوش‌بین به او گفت: ممکن بود یکی از پاهات بشکنه.

.

.

.

سپس فرد بی‌سوادی گذشت،

و دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد.

(منبع نامعلوم)

پ ن: این همه درس می‌خونیم، متخصص می‌شیم، اما نمی‌تونیم درست ببینیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۱ ، ۱۵:۴۱
مهاجر


حضرت امام (ره) از آیت الله شاه آبادی نقل می کنند که : 

سه آیه آخر سوره مبارکه حشر را تلاوت کنید تا ملکه شما شود و اولین اثری که از آن مترتب می شود، پس از مرگ و شب اول قبر است .

وقتی که ملکین از طرف پروردگار برای سؤال و جواب می آیند، در جواب «من ربک» بگوئی:

«هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم × هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون × هو الله الخالق البارئ المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات و الارض و هو العزیز الحکیم».

وقتی این طور پاسخ بگویی ملائکه الهی مبهوت و متحیر می شوند،چون این معرفی حق است به زبان

حق، نه معرفی حق به زبان خلق.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۰۹:۳۲
مهاجر

راستش نمی دونستم که این چه معنی می تونه داشته باشه، فقط در اون موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم این باید 1000تومان باشه نه 900 تومان......

چند روزی به آمدن عید مانده بود.

بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن.

استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری "صدرا"*.

بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد آخره سالی دیگه بسه!

استاد هم دستی به سر تهی از موی خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را می گذاشت روی میز خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت.

استاد  50 ساله‌مان با آن کت قهوه‌ای سوخته‌ای که به تن داشت، گفت: حالا که تونستید من رو از درس دادن بندازید بذارید خاطره ای رو براتون تعریف کنم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۱ ، ۰۸:۳۵
مهاجر
سه نفر مسجدی ساختند. یکی محمد نام داشت و دیگری ابراهیم و سومی،موسی پس از آن، امام جماعتی را برای مسجدشان معین کردند. شبی امام جماعت در نماز مغرب سوره اعلی را خواند تا به این آیه رسید: صحف ابراهیم و موسی}؛ در کتب ابراهیم و موسی. آنکه محمد نام داشت، اسم خود را نشنید و با خود گفت:حتما رفقای من پولی به امام داده اند، که نامشان را در نماز می برد. به ناچار کیسه پولی را برای امام جماعت آورد و التماس دعا خواست، امام مقصودش را ندانست. آن مرد بار دیگر پولی به امام داد،باز تفاوتی حاصل نشد. دفعه آخر بر در مسجد ایستاد، وقتی محل خلوت شد،چماقی بر فرق امام جماعت زد،سر امام شکست؛ امام پرسید: چرا چنین می کنی؟ گفت: من مبلغی خرج کردم و مسجد ساختم و مبلغی هم به تو دادم؛ ولی تو تنها اسم رفقای مرا می بری و نامی از من به میان نمی آوری. امام گفت: ناراحت نباش، این دفعه اسم تو را هم می برم. امام چون بار دیگر به مسجد آمد و مشغول نماز شد،این آیه را چنین خواند: {صحف محمد و ابراهیم و موسی} مامومین گفتند: آیه چنین نیست گفت:راست می گویید؛لکن این آیه دیشب بر ضرب چماق نازل شده است،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۱ ، ۱۲:۰۰
مهاجر