آیت الله حسن زاده آملی میگوید: من به آقای سیدمحمدحسن الهی که در
عرفان و سیر و سلوک شاگرد مرحوم قاضی بود، مکرر عرض می کردم، وقتی خدمت آقا
میرسید، از جانب من خواهش کنید که مرا هم در شَرَف خدمت حضرت امام
مهدی(عج) شریک خود نمایند و برای من نیز اجازه ملاقات بگیرند.
روزی در شهر آمل، بعدازظهر مشغول استراحت بودم. بچه ها خیلی سر و صدا
میکردند و مانع استراحتم شدند. من عصبانی شده و به آنها تندی و پرخاش
کردم!پس از مدتی، از رفتار خود پشیمان شدم و از اینکه بچهها را ناراحت
کردهام، عذاب وجدان داشتم. عصر رفتم بازار ومقداری شیرینی و میوه خریدم و
به منزل آوردم که شاید به این وسیله دل بچهها را به دست آورم. با این حال،
آشفته خاطر بودم و وجدانم آرام نمیگرفت.
بالاخره تصمیم گرفتم به تبریز سفر کرده و با مرحوم الهی دیداری داشته
باشم. خدمت ایشان که رسیدم ، پیش از آنکه علت سفرم را بیان کنم، گفتم :
آقاجان! عرض مرا خدمت استاد رساندید؟!
فرمود: من راجع به این موضوع نامه ای به شما نوشتم و چون آدرس شما را
نداشتم، خدمت آقای اخوی فرستادم که به شما برساند. در آن نامه آوردهام که
وقتی پیام شما را به آقا عرض کردم، ایشان تأمّلی فرمودند و سپس با ناراحتی
ابراز داشتند:
‹‹ایشان چگونه میخواهند این راه را طی نمایند با آن اخلاقی که نسبت به
عائله و کودکان انجام داده و با آنها دعوا کردند؟! با آن اخلاق و تندی،
چگونه میشود به این رتبه و مقام رسید؟!»
آری، سالک باید هوشیارانه مواظب و مراقب خود باشد و تمام اعضا و جوارح خود را همیشه کنترل نماید.
———————————-
پی نوشت:
۱٫ مرحوم الهی برادر بزرگتر مرحوم علامه طباطبایی ، صاحب المیزان است.
۲٫ مرحوم قاضی، استاد عرفان و اخلاق بزرگانی چون مرحوم الهی، علامه طباطبایی، مرحوم کشمیری، و حضرت آیت الله بهجت می باشند.