خداوندی که انسان را خلق نموده و راههای
رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت را به نشان داده و با بیان چگونگی روابط
انسان با هر شخص، جامعه یا موضوعی به گونهای که هم رفع نیازش را نماید و
سبب کمالش گردد قوانینی وضع نموده است، نه تنها خود بهتر از هر کس دیگری
میداند که انسان [اعم از مذکر یا مۆنث] به جنس مخالف نیاز دارد، بلکه
میفرماید: خودم در قوانین تکوینی خلقتم، و بر اساس علم و حکمتم این غریزه و
محبت را به شما دادهام. هم چنان که نیاز و محبت چیزهای دیگری را نیز بر
شما قرار دادهام.
اما اگر انسان برای رفع هر نیازش بدون هیچ
قانونی که منتج به فایدهی او شود عمل کند، از تعقل و ارادهی خود که وجه
متمایز او با حیوانات است، هیچ بهرهای نمیبرد و لذا چون حیوانات و بلکه
پستتر میگردد [کالانعام بل هم اضل]. لذا برای هر فعلی قانونی وضع نمود و
در این قانون بهترینها را حلال و مضرات را حرام نمود. یا به تعبیری دیگر،
اصلها را حلال و بدلهای تقلبی را حرام نمود.
در آیهی ۵ از سورهی مائده ابتدا
میفرماید «أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبات»، یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و
مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند
«خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک
دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال
بودن آن به شکل ازدواج (نکاح) تأکید میفرماید: «غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا
مُتَّخِذی أَخْدان»، یعنی این رابطه نباید به شکل رفیقگیری [همان دوست
دختر و پسر] و زناکاری باشد.
البته اگر دقت فرمایید در ادامه نیز می
فرماید....