کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۹ مطلب با موضوع «ازدواج» ثبت شده است



چنین به نظر می رسد که یکی از چالش های عمده نبی اکرم(ص)، رسومات جاهلی حتی در میان اصحاب و یاران نزدیک بوده است. مطالعات موجود نشان می دهد که این رسوبات، نه تنها زایل نگردید، بلکه بعدها در قالب شریعت، تجدید حیات نمود. بخشی از تحقیق یک محقق برجسته دانشگاه الزهراء کشورمان در این خصوص، خواندنی است:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۰۷
مهاجر

ازدواج آسمانی


آقایان محترم! بنیاد روانی زن بر اساس عاطفه می باشد. لذا اگر در زندگی بلد بودیم که از عاطفه ی زن مراقبت نمائیم  و به عبارت دیگر عاطفه اش را تکریم کردیم ، زندگی مشترکمان شیرین خواهد شد و الا اگر خدایی نکرده عاطفه ی زن خدشه دار شود ، مشکلات زیادی در زندگیمان ایجاد خواهد شد.

پس همانطور که زن باید در طول زندگی اش از اقتدار مرد محافظت نماید و هرگز اقتدار شوهرش را نشکند ، مرد نیز باید تمام تلاشش را به کار گیرد که عاطفه زنش را زیر سوال نبرد و آن را نشکند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۳۴
مهاجر


توضیحات پوستر: پسران کدام یک را برای ازدواج انتخاب می کنند؟// تحقیقات نشان می دهد که پسران دختران با پوشش مناسب را برای ازدواج ترجیح می دهند

سرکلاس بحث این بود که چرا بعضی از پسرهایی که هر روز بایک دختری ارتباط دارند، دنبال دختری که تا به حال با هیچ پسری ارتباط نداشته اند برای ازدواج می گردند! اصلا برایمان قابل هضم نبود که همچین پسرهایی دنبال این طور دخترها برای زندگیشان باشند!

این وسط استادمان خاطره ای را از خودش تعریف کرد:

ایشان تعریف میکردند من در فلان دانشگاه، مشاور دانشجوها بودم، روزی دختری که قبلا هم با او کلاس داشتم وارد اتاقم شد، سر و وضع مناسبی از لحاظ حجاب نداشت، سر کلاس هم که بودیم مدام تیکه می انداخت و با پسرا کل کل می کرد و بگو بخند داشت، دختر شوخی بود و در عین حال ظاهر شادی داشت.

سلام کرد گفت حاج آقا من میخواستم در مورد مسئله ایی با شما صحبت کنم، اجازه هست؟

گفتم بفرمایید و شروع کرد به تعریف کردن.

"راستش حاج آقا توی کلاس من خاطر یه پسرَ رو میخوام، ولی اصلا روم نمیشه بهش بگم، میخوام شما واسطه بشید و بهش بگید، آخه اونم مثل خودم من خیلی راحت باهام صحبت میکنه و شوخی میکنه، روحیاتمون باهم می خوره، باهم بگو بخند داره، خیلی راحت تر از دختر های دیگه ای که در دانشکده هستن بامن ارتباط برقرار میکنه و حرف میزنه، از چشم هاش معلومه اونم منو دوست داره، ولی من روم نمیشه این قضیه رو بهش بگم میخواستم شما واسطه بشید و این قضیه رو بهش بگید."

حرفش تمام شد و سریع به بهانه ایی که کلاسش دیر شده از من خداحافظی کرد و رفت.

در را نبسته همان پسری که دختر بخاطر او بامن سر صحبت رو باز کرده بود وارد اتاق شد. به خودم گفتم حتما این هم بخاطر این دخترک آمده، چقدر خوب که خودش آمده و لازم هم نیست من بخواهم نقش واسطه رو بازی کنم!

پسر حرفش رو اینطور شروع کرد که: من در کلاسهایی که می رم، دختری چشم من رو بد جور گرفته، میخوام بهش درخواست ازدواج بدم، ولی اصلا روم نمیشه و نمی دونم چطوری بهش بگم! 

بهش گفتم اون دختر کیه: گفت خانم فلانی!

چشم هام گرد شد، دختری رو معرفی کرد که در دانشکده به «مریم مقدس» معروف بود!!

گفتم تو که اصلا به این دختر نمی خوری، من باهاش چندتا کلاس داشتم، این دختر خیلی سرسنگین و سر به زیر ِ، بی زبونی و حیائی که اون داره من تا الان توی هیچ کدوم از دخترهای این دانشکده ندیدم، ولی تو ماشاءالله روابط عمومیت بیسته! فکر میکنم خانم فلانی (همون دختری که قبل از این پسر وارد اتاق شد و از من خواست واسطه میان او و این پسر شوم) بیشتر مناسب شما باشه!

نگذاشت حرفم تمام شود و شروع کرد به پاسخ دادن:

"من از دختر هایی که خیلی راحت با نامحرم ارتباط برقرار میکنن بدم میاد، من دوست دارم زن زندگی ام فقط مال خودم باشه، دوست دارم بگو بخند هاشو فقط با مرد زندگیش بکنه، زیبایی هاش فقط مال مرد زندگیش باشه، همه دردو دل هاشو با مرد زندگی ش بکنه، حالا شما به من بگید با دختری که همین الان و قبل از ازدواج هیچی برای مرد آینده اش جا نذاشته من چطوری بتونم باهاش زندگی کنم؟! 

من همون دختر سر به زیر سرسنگینی رو میخوام که لبخندشو هیچ مردی ندیده، همون دختری رو میخوام که میره ته کلاس میشینه و حواسش به جای اینکه به این باشه که کدوم پسر حرفی میزنه تا جوابش رو بده چار دنگ به درسش ِ و نمراتش عالی!

همون دختری که حجب و حیاءش باعث شده هیچ مردی به خودش اجازه نده باهاش شوخی کنه، و من هم بخاطر همین مزاحم شما شدم، چون اونقدر باوقاره که اصلا به خودم جرات ندادم مستقیم درخواستم رو بگم."

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۱۶
مهاجر

امام محمد تقی(ع):
مَنْ خَطَبَ إلَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَکْنُ فِتْنَهٌ فِی الاْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرْ؛

هر که به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن می باشید با او موافقت کنید وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین خواهید شد.
تهذیب الأحکام، ج ۷، ص ۳۹۶، ح ۹
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۴۳
مهاجر

حرف بسیار ظریفی از علامه محمدتقی جعفری نقل کرده‌اند که کسی از ایشان سوال کرده بود چرا اسلام تا این حد در مسئله ی محرم و نامحرم سختگیری می‌کند؟ مرحوم علامه لبخندی زده بودند و فرموده بودند چون در ازدواج و در رابطه زناشویی اتفاق بزرگی می‌افتد که بزرگ‌ترین اتفاق عالم است و آن تولد یک انسان است. تمام دین برای کمال یافتن همین انسان است. همهعالم برای متکامل شدن این انسان، دست به دست هم داده‌اند. اگر کوچک‌ترین صدمه‌ای به این انسان برسد عرش خدا می‌لرزد. آبروی این انسان مومن از حرمت کعبه بیشتر می‌شود. از طرفی خدا در قرآن می‌فرماید: مَن قَتـَلَ نَفساً فکأنما قَتـَلَ النّاس جمیعاً و مَن أحیا‌ها فکأنما احیا النّاس جمیعاً، یعنی اگر کسی او را از بین ببرد مثل این است که همه مردم را از بین برده است و اگر او را زنده کرد مثل این است که همه مردم را زنده کرده است. این یک نفر مساوی با کل هستی است. می‌فرماید: الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه. این انسان معدنی از طلاست که همه انبیا و اولیا برای ظاهر کردن این طلا و ارزش والا و عالی آمده‌اند. لذا علامه فرمودند به وجود آمدن این انسان است که در بحث ازدواج مهم است. و این انسان است که حرمت دارد و ما اگر این حرمت را نشناختیم و قدر ندانستیم و به آن اهانت کردیم، مسئولیم. اگر من به این انسان توهین کردم، به کرامت الهی توهین کرده‌ام. این انسان بزرگ‌ترین و باارزش‌ترین وجودی است که در هستی به وجود می‌آید. لذا فرمودند ازدواج حساس و مهم است چون مقدمه این اتفاق بزرگ در عالم، ازدواج است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۰
مهاجر

خداوندی که انسان را خلق نموده و راه‌های رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت را به نشان داده و با بیان چگونگی روابط انسان با هر شخص، جامعه یا موضوعی به گونه‌ای که هم رفع نیازش را نماید و سبب کمالش گردد قوانینی وضع نموده است، نه تنها خود بهتر از هر کس دیگری می‌داند که انسان [اعم از مذکر یا مۆنث] به جنس مخالف نیاز دارد، بلکه می‌فرماید: خودم در قوانین تکوینی خلقتم، و بر اساس علم و حکمتم این غریزه و محبت را به شما داده‌ام. هم چنان که نیاز و محبت چیزهای دیگری را نیز بر شما قرار داده‌ام.

اما اگر انسان برای رفع هر نیازش بدون هیچ قانونی که منتج به فایده‌ی او شود عمل کند، از تعقل و اراده‌ی خود که وجه متمایز او با حیوانات است، هیچ بهره‌ای نمی‌برد و لذا چون حیوانات و بلکه پست‌تر می‌گردد [کالانعام بل هم اضل]. لذا برای هر فعلی قانونی وضع نمود و در این قانون بهترین‌ها را حلال و مضرات را حرام نمود. یا به تعبیری دیگر، اصل‌ها را حلال و بدل‌های تقلبی را حرام نمود.

در آیه‌ی ۵ از سوره‌ی مائده ابتدا می‌فرماید «أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبات‏»، یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک‌ دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح) ‌تأکید می‌فرماید: «غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان‏»، یعنی این رابطه نباید به شکل رفیق‌گیری [همان دوست دختر و پسر] و زناکاری باشد.

البته اگر دقت فرمایید در ادامه نیز می فرماید....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۰۶
مهاجر

ازدواج دیرهنگام یا حتی تجرد مادام العمر، از قدیم الایام در میان روحانیون نیز وجود داشته. هرچند که این موضوع به ندرت دیده شده اما با این همه، علما نیز مانند سایر اقشار جامعه به دلایل گوناگون که مهم ترین آن مربوط به بحث درس و تدریس و گرفتن درجه اجتهاد می شود ازدواج را به تعویق انداختند و عده ای از این بزرگواران دیرتر از موعد ازدواج کردند. بعضی ها نیز با همین دلایل دوره جوانی را پشت سر گذاشته و مجرد ماندند. در این صحفه می توانید با سرگذشت بعضی از این افراد آشنا شوید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۱ ، ۲۳:۰۶
مهاجر

آینه تاریخ، از آغاز آفرینش همواره قامت بزرگ مردانی را در سینه خود نگاه داشته است که خود، تاریخ ساز بودند. مردانی که نرمی صدای ملکوتی آنها گوش زمان را نوازش می دهد . مردانی که زندگی شان دفتری است گشوده برای پیمایش راه سعادت و پویش طریق کمال؛ انسان هایی که بر بلندای بینش و بصیرت اند و به بیان نورانی قرآن کریم« وَ عـَلی الاَعراف رِجال َیعرفون کلاً بِسیماهُم »؛ و بر اعراف ، مردانی اند که هریک را از سـیمایشان می شناسند." اینان محک و میزانی اند برای شناخت انسان ها، و در سیمای نورانی و رفتار و گفتار الهی آنان همواره کامیابی و سعادت هویداست..
اما در این میان تنها معرفت به انسان های برجسته و فرهیخته راهگشای ما نیست؛ که عمل و تبعیت از رفتارها و کردارهای آنان نیز ضروری است. آن چه پیش روی دارید، پژوهشی است در سیره عملی و رفتاری حضرت امام در خانواده که در سایه سار آشنایی با آن به یقین ، می توانیم زمینه سلامت خانوادگی و سعادت و جاودانگی را برای خویش فراهم سازیم. اینک شما طالبان حقیقت را، به سرای پرمهر امام دعوت می کنیم. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۱ ، ۲۳:۰۴
مهاجر