کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

مهاجر، مهاجرت می کند

اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.

ادرس اینترنتی mohajer.blog.ir

به آدرس karvan.blog.ir

تغییر نام داد.



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۵۱
مهاجر


گاهی آنقدر درگیر درس وکار و اتفاقات روزمره ام شده بودم درگیر زندگی  که نمیدانستم نیاز به یک نفری هست تا جلویم را بگیرد فکر میکردم همین طور خواهم ماند یک دفعه حس کردم که ؛

نیاز دارم کسی هم قدم های مسیرم باشد مثل من فکر کند مثل من نگاه کند به تمامی آنچه که چشمانم میبیند.

 نیاز به محبت به چشمانی پر از امید کسی که در تمام لحظات زندگی کنارم باشد تا نوری باشد که راه بندگی را نشانم دهد و مرا نزدیک تر کند به آ نچه که درونم خواهان اوست.

 کسی که از جنس من نیست کسی که برای خودش یک نفر دیگری است و گاه میترسم از این که یکی نشویم ولی ناگریز باید می پذیرفتم که دیگر نمیتوانم تنهایی به زیبایی ها برسم پس غرورم را کنار گذاشتم و کسی دیگر را در دلخوشی هایم  دل مشغولی هاو دغدغه هایم شریک و دروجودم درگیر کردم...

تلاطمی سرشار از آرامش تمام وجودم را گرفته تمام تلاش را کردم تا ریسک نکنم چشمانم را باز کردم تا بهترین شریکم را انتخاب کنم ولی باز نگرانی ...

دوست داشتم یک ندایی از خوشبختی را کسی در گوشم زمزمه کند یک پیغام یک نشان تا دلم را مطمئن کند چشمانم را بستم تا به یک ارامش پس از طوفان برسم...

باید بپذیریم که هیچ کس از سرنوشت خود خبری ندارد پس تمامی زندگیمان را میسپاریم به دستان پر محبت الهی واعتماد میکنم بر خدایمان که همیشه درکنارمان هست.

جدا شدن از تنهایی دل کندن از خودم وابسته شدن به دیگری که شاید تا الان هم برایم خیلی غریبه است، کاری دشوار و شیرین است برای من !

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۱۶
مهاجر

گویا هیچ خانم چادریی در اجتماع وجود ندارد، هیچ خانم چادریی خرید نمی‌کند، هیچ خانم چادری از امکانات خوب دنیا استفاده نمی‌کند و خانم چادری هم درس نمی‌خواند، دانشجو نیست و تحصیل نمی‌کند و...

این‌ها را می‌شود با دیدن پیام‌های بازرگانی تلویزیون و فیلم‌ها و سریال‌ها فهمید.

نمی‌دانم چرا آن‌هایی که فیلم و سریال می‌سازند و مدعی آن هستند که ما از واقعیت‌های جامعه فیلم می‌سازیم، آیا زنان چادری ما جز این واقعیت جامعه نیستند؟ اگر آنها جزیی از این واقعیت جامعه هستند پس چرا آنها در فیلم‌ها، سریال‌ها و حتی پیام های بازرگانی شما حضور ندارند؟

تا به حال به این اندیشیده‌اید که خود ما داریم رواج بد حجابی می‌دهیم و ما داریم چادر را از زندگی زنانمان حذف می‌کنیم و به صورت غیر مستقیم صدا و سیمای ما تبلیغ بی چادری می‌کند و هر چه پوشش ها کمتر شود به همان میزان از حیای افراد کاسته خواهد شد.

و آیا می‌دانید که فیلم‌سازان، کارگردان‌ها و تهیه کنندگان فیلم‌ها و سریال‌ها بر اساس نوع تفکر و سبک زندگی خود فیلم می‌سازند و حذف چادر هم یک نوع تفکر شیطانی است؟

رسانه‌های ما باید در خدمت تکامل و رشد انسان باشند، نه این‌که در خدمت تفکرات شیطانی باشد. و رسانه در خدمت بشر باشد تا تفکرات الهی در جامعه ما حاکم گردد.

این سبک زندگی که رسانه‌ها تبلیغ می‌کنند مدل و سبک زندگی اسلامی در آن دیده نمی‌شود و رسانه ها به صورت غیرمستقیم، فرزندان ما را تربیت می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۵۸
مهاجر

احتمالا شما هم از این دست آدم ها زیاد دیده اید ؛ همان هائی را می گویم که دوست دارند همیشه خودشان را شبیه کس دیگری کرده و تیپ و ظاهرشان را مانند او درست کنند چون به قول خودشان های کلاس است ...!!! اما حالا طرف مقابل که خود را شبیه او می کنیم آیا این همه ویژگی خوب دارد یا به قول معروف ارزش آن را دارد که خود را شبیه او نمائیم یا با این کار فقط بی خود و بی جهت او را سرزبان ها انداخته و خود را کوچک و خوار می کنیم !!؟؟ این حکایتِ این روزهای ما ایرانی هاست ... حتما شما هم از این دست آدم ها دیده اید که تا حرفی از تمدن پیش می آید عالم و آدم را کر می کنند که ما تمدن شش هزار ساله داریم یا گردنبند «فَروهر» به گردن آویزان می کنند اما وقتی پای عمل وسط می آید تو گویی که این همان آدم چند دقیقه قبل نیست چون نه ظاهرش ، نه سبک رفتارش و نه خیلی از چیزهای دیگرش ذره ای بوی این حرف ها را نمی دهد !! در عمل رفتار غربی هایی ( آمریکا ) که تمدنشان شاید کمتر از 700 سال باشد را تقلید می کنند !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۵۰
مهاجر

کتابی که این روزها خواندنش واجب است

«دغدغه‌های فرهنگی»، از آن دست کتاب‌هایی‌ست که وقتی آن را میخوانی  باید زیر اکثر خطوطشان خط کشید،چرا که متون این کتاب برگرفته از سخنان فردی است تمامی نخبگان فرهنگی با انصاف ایشان را بهترین کارشناس فرهنگی معرفی مینمایند.فردی به نام امام خامنه ای.

 «برای یک کتاب موفقیت بالایی است که هم به دست اهل‌ش برسد و هم از آن به عنوان یک کتاب خوب و به درد بخور یاد شود و هم آن‌چنان جالب باشد که به صورت روزمره هم به آن استناد شود.

از میان این تیپ کتاب‌ها «دغدغه‌های فرهنگی» از آن دست کتاب‌هاست. یعنی هم خوب نوشته شده است و هم خیلی‌هایی که کف ِ میدان فرهنگ ایستاده‌اند آن را خوانده‌اند و هم اثرگذار بوده است و به آن ارجاع می‌شود.

«دغدغه‌های فرهنگی» شرح مزجی یکی از بیانات محوری آیت الله خامنه‌ای در سال ۱۳۷۳ است. شرح مزجی را طلبه‌ها خوب بلدند. یعنی ترکیب کردن شرح و متن. به گونه‌ای که به صورت متن واحد درآید. و حالا چه شرحی بهتر از اینکه با سخنان ِ همان نویسنده سخنان تشریح شود و توضیح داده شود؟و این کاری است سترگ که موسسه جهادی (مرکز صهبا) از عهده آن به خوبی بر آمده است.

این کتاب نه فصل دارد که به موضوعات ختلفی از دیدگاه آیت الله خامنه‌ای در آن موضوعات پرداخته است:

فصل اول: طرح دغدغه

فصل دوم: منشأ انقلاب اسلامی

فصل سوم: فرهنگ و هنر ایران و انقلاب

فصل چهارم: جریان روشنفکر بیمار

فصل پنجم: جریان روشنفکری و انقلاب

فصل ششم: تهدیدات درونی

فصل هفتم: تهدیدات و تهاجمات بیرونی

فصل هشتم: توقع از جبهه فرهنگی

فصل نهم: استنتاج

به نظرم «دغدغه‌های فرهنگی»، از آن دست کتاب‌هایی‌ست که باید خواندشان. باید زیر برخی خطوطشان خط کشید. باید نشست و در مورد برخی تکه‌هایشان مدت‌ها فکر کرد و تأمل کرد و گفت‌وگو کرد. باید از برخی نکاتشان سوی مقصد را یافت و از قِبل برخی تذکرات، به جست‌وجوی راه مقصد برخاست. از آن دست کتاب‌هایی‌ست که باید در فهرست «کتاب‌های قابل هدیه‌دادن به دیگران» قرار دادشان. «دغدغه‌های فرهنگی»، این‌چنین کتابی است»

دانلود خلاصه کتاب دغدغه های فرهنگی

محصول مجله اینترنتی راز 57


دانلود کامل کتاب دغدغه های فرهنگی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۰۴
مهاجر