کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

حاج آقا مجتبی تهرانی

هر کس می خواهد این را بفهمد که خودش آدم خوبی است، یا آدم بدی است. با چه چیزی خودمان را بسنجیم؟ معیار سنجش «خودم» چیست؟ در روایت جابر جعفی که از اصحاب امام باقر علیه السلام است، نقل می کند که حضرت فرمود: «اذا اردت ان تعلم ان فیک خیرا»؛ اگر می خواهی بفهمی که تو از نظر درونی آدم خوبی هستی یا نه، «فنظر الی قلبک»؛ به دلت نگاه کن! «نظر» هم که حضرت می فرماید، یعنی «نگاه با دقت» که با رویت فرق می کند. «فانظر الی قلبک»؛ برو به انتهای دلت، نگاه کن که چه چیزی در آنجا هست. «فان کان یحب اهل طاعة الله و یبغض اهل معصیته ففیک خیر»؛ اگر در عمق قلبت دیدی که دوستان خدا و کسانی که اهل طاعت خدا هستند را دوست داری و از کسانی هم که گناه کارند و از فرمان الهی سرپیچی می کنند، خوشت نمی آید، بفهم که درون خوبی داری...


در محضر عالم ربانی حاج آقا مجتبی تهرانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۲۲
مهاجر

به خاطر دوس داشتن خجالت نکش ...
اونی باید خجالت بکشه که میدونه دوسش داری اما دوس داشتن بلد نیست....!!!


****************************
   
وقتی تنهاییم دنبال دوست می گردیم .
پیدایش که کردیم دنبال عیبهاش می گردیم .
وقتی از دستش دادیم دنبال خاطراتش می گردیم
و همچنان تنهاییم ...


****************************

معاشران و دوستان خود را کسانی قرار دهید که با دیدن زندگیشان، صبر و تحملتان بر مشکلات بیشتر شود، نه رفاه زندگیشان دلتان را از زندگی فعلیتان بزند!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۵۰
مهاجر
 
جنگ نرم یعنی این

ببینید چطوری با ناخود آگاه ما بازی میکنند!!!؟

خراب کردن مسجد توسط پرندگان خشمگین


بقیه بازی ها را در ادامه مطلب مشاهده کنید ...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۵۰
مهاجر
((به نظر می رسد بیشتر جوانان قید ازدواج را زده اند و یا زوج های جوان خیلی کمتر از گذشته برای خرید به بازار می آیند و وقتی هم که می آیند ترجیح می دهند با نصف کردن سرویس طلا و کم کردن از آن به نوعی آبرو داری کنند.چون قدرت خریدشان پایین آمده است و از پس چنین هزینه هایی بر نمی آیند. در این بین هستند جوانانی که به دلیل ترس از کابوس خرید، عقد و تالار و هزینه های سنگین ازدواج از ازدواج می ترسند و هرگز پا پیش نمی گذارند)).


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۵۰
مهاجر
بسم الله الرحمن الرحیم

در روز پنجشنبه 27 مهرماه 1391بعد از پرسش افراد از حسن عباسی(استراتژیست ارشد جمهوری اسلامی)در مورد ازدواج وی این گونه جواب داد.


شما جوانان به این علت که مشکل جنسی دارید ، تکلیفتون با خودتون مشخص نیست؛ این بدبختی بر سرتون آمده که صدجور مشکل خاص دارید؛ مرجع تقلید و رهبر مملکت 70 ساله اش است سخنرانی می کند یکدونه طپق نمی زند چون این بدن غیر از این که غذا خورده باشد و خوب خوابیده باشد سلامت جنسی دارد و هورمون هایش از دوره ی جوانی و نوجوانی منظم و مرتب کارکردهاست ؛ حالاشما لیسانس دارید و دو تا متن را نمی توانید حفظ کنید.
دوستان لذا زندگی هر کسی که می خواهد برکت پیدا کند ازدواج کند.
بچه حزب اللهی اگر بخواهد
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۰۷
مهاجر
دکتر حسن عباسی در کلاس های کلبه کرامت در مورد انتخابات 92 صحبت کرد. ایشان گفتند اولین کاری که که می کنید برای انتخابات این باشد که از همین الان شروع کنید و مردم را از مدل های اقتصادی آگاه کنید و کاری کنید که در هر جایی که کاندید ها می روند رای جمع کنند بپرسند سیستم اقتصادی شما کینزی است یا فریدمنی؟ حتی اگر هاشمی رفسنجانی و قالیباف یا جلیلی هم بگن روش جدید اسلامی داریم و ابعاد آن را مشخص کنیم من حمایت میکنم.
همچنین وی یک هشدار هم به اصلاح طلب ها داد و این گونه گفت که خیلی خوشحالم که دوباره وارد صحنه شدند و دوباره دارند مشکلات آن زمان را یادآوری می کنند چون حافظه مردم کوتاه است و حالا که شروع کردند ، دوباره خودشان را ضایع می کنند.
اصلاح طلبان اگر بخواهند دوباره فضای کشور را به هم بریزند چارچوب اصلاح طلبی را به لرزه در می آوریم.

منبع : آنتی بانک
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۰۱
مهاجر

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد.

یک روحـانی او را دید و گفت: حتماً گناهی انجام داده‌ای.

یک دانشمند، عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت.

یک روزنامه‌نگار، در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد.

یک یوگیست به او گفت: این چاله و هم‌چنین دردت فقط در ذهن تو هستند و در واقعیت وجود ندارند.

یک پزشک، برای او دو قرص آسپرین پائین انداخت.

یک پرستار، کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد.

یک روانشناس، او را تحریک کرد تا بتواند دلایلی که پدر و مادرش او را آماده‌ی افتادن به داخل ِ چاه کرده بودند پیدا کند.

یک تقویت‌کننده‌ی فکر، او را نصیحت کرد: خواستن، توانستن است.

یک فرد خوش‌بین به او گفت: ممکن بود یکی از پاهات بشکنه.

.

.

.

سپس فرد بی‌سوادی گذشت،

و دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد.

(منبع نامعلوم)

پ ن: این همه درس می‌خونیم، متخصص می‌شیم، اما نمی‌تونیم درست ببینیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۱ ، ۱۵:۴۱
مهاجر

  علامه محمدتقی جعفری (رحمة‌ الله ‌علیه) می‌گفتند:
   
عده‌ای از جامعه‌شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در باره‌ی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست؟»  
 
برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصی داریم؛ مثلاً، معیار ارزش طلا وزن و عیار آن است، معیار ارزش بنزین، مقدار و کیفیت آن است، معیار ارزش پول، پشتوانه‌ی آن است. اما معیار ارزش انسان‌ها چیست
  
هر کدام از جامعه‌شناسان، صحبت‌هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند.  

  بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چه‌قدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد.  

  کسی که عشق‌اش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزش‌اش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشق‌اش ماشین‌اش است، ارزش‌اش به همان میزان است.   

اما کسی که ‌عشق‌اش خدای متعال است ارزش‌اش به اندازه‌ ی خداست.   

علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه‌شناسان صحبت‌های مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.    

وقتی تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (علیه‌السلام) است. آن حضرت در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازه‌ی چیزی است که دوست می‌دارد».

وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه‌ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.   

حضرت علامه در ادامه می‌گفتند: عشق حلال به این است که انسان (مثلاً) عاشق  پنجاه میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی، پنجاه‌میلیونی!» . چه‌قدر بدش می‌آید؟ در واقع می‌فهمد که این حرف، توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال، اما دنیوی، معلوم شد، ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد، چه‌قدر پست و بی‌ارزش است!


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۳۳
مهاجر