کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۱ مطلب با موضوع «خاطرات علما» ثبت شده است

مـــهر خـوبان دل و دیــن از همه بـی پروا برد

رخ شــــطرنج نبرد آنــــچه رخ زیبا بـــــرد

تو مـــپندار که مجنون سَرِ خود مجنون گـشت

از ســمک تا به سماکش کِشش لیـــلی بــرد

من به ســرچــشمه خورشید نه خود بـردم راه

ذره ای بــــــودم و مــهر تو مـــرا بالا بـــرد

من خسی بی ســر و پایم که به سیل افــــتادم

او که مـی رفـــــــت مرا هم به دل دریا بـرد

جام صهبا ز کــجا بـود؟ مگر دســت کــی بود

که به یک جلوه دل و دین ز همه یک جا برد

خم ابــــروی تو بود و کــف میــــنوی تو بود

که دریـــــن بزم بـــگردید و دل شیدا بـرد

خودت آموختی ام مهر و خودت سوخـــتی ام

با برافروخـــــته رویی که قرار از ما بــــرد

همه یاران به ســـــر راه تـــو بودیم ولــــــی

غــــم روی تو مرا دید و ز مــن یــغما بــرد

همه دل باخته بودیم و پریشان که غمت

همه را پشت ســر انداخت مرا تنــها برد

شعر از علامه طباطبایی(ره)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۹
مهاجر


دانشمند فاضل و نویسنده اندیشمند، استاد سید عباس نورالدین نقل می کرد:

 

 

 

« روزی امام موسی صدر در یک کلیسا (یا دانشگاه) سخنرانی بسیار موثر و جذایی ایراد کرد و همه را مجذوب کرد. اواخر سخنرانی، خانمی جوان و زیبا که از توفیق عالِمی مسلمان بسیار دلخور بود، به دوستانش گفت «من می دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش کنم» و بلا فاصله پس از پایان سخنرانی، در حالی که همه را متوجه خود کرده بود، جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد.

ایشان دستش را طبق عادت روی سینه گذاشتند، او هم که منتظر همین بود پرسید: «می خواهید نجس نشوید؟» (او به همان موضوعی اشاره کرد که مشکل سوء تفاهم خانم هاست و شبهه دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس بودن غیر مسلمانان و…) ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند: «بل لا حافظ علی طهارتک» که بلکه بر عکس، تو آن قدر با ارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی حریم قدسی و زنانه تو را می آلاید.

این جواب حکیمانه و عارفانه و عمیق و هوشمندانه، نه فقط توطئه او را خنثی کرد، بلکه کار بر عکس شد و جمعیت مسیحی حاضر بیشتر به وجد آمدند و به ایشان ارادت بیشتری پیدا کردند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۲۱
مهاجر


لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد. منِ، بچه یازده ساله هم می‌توانم در فضای خودم امام باشم.

http://media2.afsaran.ir/siDQ2sj_533.jpg

حاج آقا قرائتی تعریف می ‏کرد: در ستاد نماز گفتیم، آقازاده‌ها، دخترخانم‌ها، شیرین‌ترین نمازی که خواندید، برای ما بنویسید. یک دختر یازده ساله یک نامه نوشت، همه ما بُهتمان زد، دختر یازده ساله، ما ریش‌سفیدها را به تواضع و کرنش واداشت.

نوشت که ستاد اقامه نماز! شیرین‌ترین نمازی که خواندم این است که: در اتوبوس داشتم می‌رفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب می‌کند. یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم: نماز نخواندم، گفت: خوب باید بخوانی، اما حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفت: برویم به راننده بگوییم نگه‌دار. پدر گفت: راننده که بخاطر یک دختر بچه نگه نمی‌دارد، گفتم: التماسش می‌کنیم. گفت: نگه نمی‌دارد. گفتم: تو به او بگو. گفت: گفتم که نگه نمی‌دارد، بنشین. حالا بعداً قضا می‌کنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت بابا خواهش می‌کنم، پدر عصبانی شد، اما دختر گفت: پدر، امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم. می‌گفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد. زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون. دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو. شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۱۰
مهاجر

حجت الاسلام شهاب مرادی در صفحه اینستاگرام خود درباره مقام معظم رهبری نوشت:

یکی از ویژگی های شخصیتی و خُلقی سید و استاد عزیزما؛ نظم فکری و هیجانی ایشان است. که در سبک زندگی ما بسیار مورد نیاز است. ایشان در هنگام تدریس با تمام وجود، دل به بحث میدهند، بسیار منظم تدریس می کنند و سوالات و نقدهای حاضرین را با حوصله و نشاط می شنوند و پاسخ می دهند... گویی در این عالم هیچ دغدغه ای غیر از مبحث فقهی آن روز ندارند.

این نظم فکری و اشراف علمی به مباحث و تسلط بی نظیر ایشان به علم رجال و همچنین ذهن آماده و جوّال و... تصویر مدرسی جوان و سبکبال را در ذهن مخاطب ترسیم می کند که تنها کارش در دنیا، همین تدریس صبحگاهی فقه است ولاغیر؛ نه تصویر مردی مجاهد که سنگینی بار زعامت شیعیان و رهبری نظام اسلامی ایران را بر دوش دارد؛ با این همه مشکلات داخلی و خارجی و فتنه ها و نیرنگ های نو به نو و گوناگون دشمن!
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۲ ، ۰۶:۳۳
مهاجر

روزی جمعی از دوستان در محضر شهید محراب آیت الله دستغیب بودند. سخن از امام زمان (عج) به میان آمد. یکی پرسید: آقا! ما شنیده ایم وقتی که اصحاب آن حضرت به تعداد سیصد و سیزده نفر آماده شوند، امام زمان (عج) ظهور می کند. آیا تاکنون در شرایط فعلی، چنین افرادی هنوز آماده نیستند؟! شهید محراب، خنده ای کرد و فرمود: حدود چهل و پنج سال پیش، در نجف اشرف بین علما همین مسئله مطرح شد. عده ای گفتند؛ چگونه در میان سه هزار نفر، یار امام زمان (عج) پیدا نمی شود؟!
برای دریافت پاسخ این سوال، قرار گذاشتند فردی را که دارای مراحل عالی در ایمان و عمل است، انتخاب کنند. بهترین آنان را برگزیدند تا با آقا امام زمان (عج) ملاقات کرده و در این مورد صحبت نماید و پاسخ سوال فوق را دریافت کند.
فرد انتخاب شده به مسجد رفت و در آنجا اعتکاف کرد و مشغول عبادت و راز و نیاز و نماز و توسل و دعای ندبه شد.
پس از چند روز، سحر که در گوشه مسجد خوابیده بود، در خواب دید وارد شهری شده که در آن، جمعیت بسیار بیرون آمده اند و همه به استقبال او آمده بودند. او را به سر و دست گرفتند و با استقبال بی نظیر و سلام و صلوات ، وارد شهر کردند و مردم در حالی که اظهار شادی می کردند، به آن فرد انتخاب شده گفتند: شاه ما مرده تو از امروز به بعد شاه هستی.
او را به قصر بردند و لباس شاهانه بر تنش پوشاندند. سفره پهن کردند و غذای رنگارنگ در آن چیدند. جناب شیخ هم، درست و حسابی از آن غذاها خورد.
ملکه را آوردند. او و شاه وارد حجله شدند.
مدتی نگذشت که صدای در شنیده شد. شیخ دم در آمد و پرسید: کیست در می زند؟ گفتند: آقا امام زمان (عج) ظهور کرده و فرمود؛ به شما پیغام دهیم که بیایید.
او قدری سرش را خاراند و گفت: اقا امام زمان هم وقت پیدا کرده؟! بگویید بگذارید صبح شود.
با فاصله کم، بار دیگر در را زدند و پیغام امام زمان (عج) را رساندند. او گفت: نمی آیم. در همین هنگام از خواب بیدار شد. دید که در گوشه مسجد آلوده شده و از طرفی آفتاب زده و نمازش قضا گشته است. دو دستش را بر سر کوبید و گفت» خاک بر سرم! هم در امتحان رفوزه شدم و هم نمازم قضا شد.

منبع: «داستان و حکایت های مسجد»، غلامرضا نیشابوری، داستان 103

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۲ ، ۰۶:۳۱
مهاجر


سخنان آیت الله جوادی آملی درباره یوم الله 22 بهمن و ارتباط با آمریکا در تاریخ 20 بهمن 1392:

همه ما موظف به شرکت در راهپیمایی 22 بهمن هستیم. 22 بهمن و حضور در راهپیمایی آن یک امر عادی نیست بلکه از فرائض است. انقلاب یک سلسله مسائلی دارد که به منزله نافله است و یک سلسله مسائل که فریضه است.

5+1 ، 2+ ، 3+ ، دستشان تا مرفق در خون بشر است.

چند مطلب است که عزیزان ما ( مسئولین ) باید در میز مذاکره به آنها بگویند ، تنها بحث انرژی هسته ای نیست ، در کنار میز مذاکره باید به آنها گفت که چه کارهایی را انجام داده اند ، باید پرونده سیاه شان در خاور میانه و خاور دور را به آنها گفت. نه تنها به ما بد کردید بلکه به خودتان هم بد کردید.

چرا می گویید به ایران اعتماد ندارید!؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۳۴
مهاجر

آیت الله مرعشی نجفی(ره) هیچ وقت لباس خارجی بر تن نمیکرد.از خیاطشان میخواست با پارچه های تولید داخل برایشان لباس بدوزدو این روش را مبارزه با استکار میدانست. آنروزها دکمه در ایران تولید نمیشد خیاط آقا هم از دکمه استفاده کرده بود.بعد از اینکه لباس را نزدایشان آوردند آقا از دکمه های خارجی خوششان نیامد...به همین دلیل به خیاط یاد دادند که چگونه باقیطان دکمه درست کند و به لباس بدوزد.نمونه این لباس الان در کتابخانه ایشان موجود است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۴۷
مهاجر

شیخ مفید که نام کاملش «محمد بن محمد بن نعمان» است در سال 336 هجرى در حوالى بغداد دیده به جهان گشود.

وی در یک خانواده پرسابقه و اصیل در تشیع و از سلاله نیکان و پاکان به دنیا آمد. سراسر وجود خاندان او مالامال از عشق به ‏اهل بیت رسالت‏ علیهم‌السلام بود.

شیخ مفید از چهره‏هاى بسیار درخشان شیعه در جهان اسلام است. ابن ندیم در فن دوم از مقاله پنجم «الفهرست‏» که درباره متکلمان شیعه بحث مى‌‏کند، از او به عنوان «ابن المعلم» یاد کرده و او را ستایش مى‏کند.

شیخ مفید از شاگردان ابن ابى عقیل است.

 

 

 

شیخ مفید بیشتر شب را بیدار بود و به مطالعه و عبادت سپری می‌کرد

ابو یعلى جعفرى که داماد مفید بوده است، مى‏گوید:

«شیخ مفید شب‌ها مختصرى مى‏‌خوابید و بقیه شب را به نماز یا مطالعه یا تدریس یا تلاوت قرآن مجید مى‏گذرانید»

نظر بزرگان‏ درباره شیخ مفید

شیخ مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه و سنى داراى جایگاه رفیعی است که به کلماتى از بزرگان اشاره مى‏کنیم:

نجاشى، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید درباره او مى‌گوید:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۲ ، ۲۲:۰۷
مهاجر