کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۱ مطلب با موضوع «خاطرات علما» ثبت شده است

عاشقانه های علامه طباطبایی...

صاحب تفسیر المیزان که بسیاری از علما، بزرگان و مراجع تقلید شاگردی در محضر او افتخار می کردند. چنان زندگی عاشقانه ای داشت که شاید کمتر کسی حکایت های آن را باور کند اما علامه طباطبایی و همسرش در طول زندگی مشترک پرفراز و نشیب شان چنان دلبسته هم بودند که بعد از فوت همسر علامه، گریه های علامه طباطبایی در فراق او بر سر زبان ها افتاد.

چند برش کوتاه از سیره خانوادگی علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان
صاحب تفسیر المیزان که بسیاری از علما، بزرگان و مراجع تقلید شاگردی در محضر او افتخار می کردند. چنان زندگی عاشقانه ای داشت که شاید کمتر کسی حکایت های آن را باور کند اما علامه طباطبایی و همسرش در طول زندگی مشترک پرفراز و نشیب شان چنان دلبسته هم بودند که بعد از فوت همسر علامه، گریه های علامه طباطبایی در فراق او بر سر زبان ها افتاد. علامه درباره همسرش گفته بود: «این زن مرا به اینجا رساند. او شریک من بود و هرچه کتاب نوشته ام، نصفش مال اوست». برای این شماره سری زده ایم به تاریخ و خاطراتی که از عاشقانه های یک مفسر بزرگ قرآن کریم بر جای مانده. این چند برش عاشقانه خانوادگی از زندگی علامه را بخوانید تا با ویژگی های کم نظیر این مرد بزرگ، این بار در خانواده بیشتر آشنا شوید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
مهاجر

در روایات آمده است که خداوند متعال به عیسی‌بن مریم(ع) می‌فرماید: «علما را بزرگ بشمار و فضل آنها را بشناس؛ زیرا آن‌ها به همه مخلوقات من برتری دارند، جز رسولان و پیامبرانم. برتری آن‌ها نسبت به مردم، مانند برتری خورشید است نسبت به سایر کواکب و یا مانند برتری آخرت است نسبت به دنیا و یا مانند برتری من است نسبت به همه موجودات.»


محمدتقی جعفری مرد فکر بود که آزاداندیشی و دین مداری را همیشه و با هم داشت. وی به سوی قلعه های ناشناخته «بودن» و «شدن» شتافت، و عشق به فتح این قلعه ها بود که وی را راهی سرزمین هایی دیگر کرد تا موفق به ابداع حیات معقول گردید.

 

بر آنیم فارغ از موجودیت و کیان علمی و نظری استاد جعفری، بخشی از ابعاد عملی او را روایت کنیم. این گفته ها را که تنها گزیده ای از خاطرات انبوه و بر جای مانده از اوست، به این جهت ذکر می کنیم تا نشانی باشد از تصویری جان بخش و روح آفرین که از او در مغزها نقش بسته است.


وقتی کنگره هفتصدمین سال مولوی (دهه 50) در دانشگاه تهران برگزار شد، برگزارکنندگان کنگره ـبه عمد یا به سهوـ از استاد جعفری به عنوان یک محقق ایرانی مثنوی دعوت به عمل نیاوردند! ایشان خطاب به ما که بسیار ناراحت شده بودیم، به آرامی گفت: بروید سخنرانی ها را گوش کنید و در پی مطالب باشید، نه در پی شخص و نام.

 
در این کنگره، شادروان مجتبی مینوی در متن سخنرانی خود، از نظر نسخه شناسی شک داشت که در بیت اول مثنوی، بشنو از نی چون «حکایت» می کند درست است، یا بشنو از نی چون «شکایت» می کند؟ من وقتی موضوع «حکایت» و «شکایت» را با ناراحتی و طنز نقل کردم، علامه گفت: آقای مینوی در واژه شناسی و نسخه شناسی استادی بزرگ هستند، صحیح نیست به تحقیر از او یاد کنی! اگر از این که مرا دعوت نکرده اند، آزرده خاطر هستی، نباید نسبت به کسانی که دعوت شده اند، بی حرمتی کنی ! حالا به من بگو: آیا در جلسات کنگره ، آوای «نی» را شنیدی یا نه؟ گفتم : نه . گفت : اگر صدای «نی» را شنیده بودی، نه در پی «شکایت» بودی و نه «حکایت !» من همان جا منقلب شده و بی اختیار گریستم . (خاطره به نقل از زنده یاد محمدباقر نجفی)


داد و فریاد بخاطر ماده سگی که میخواست توله هایش را نجات دهد


سال ها پیش، یک بار در تهران باران شدیدی آمد که به سیل تبدیل شد و تمام جوی ها را آب گرفت. در خیابان خراسان، خیابان زیبا، توله های یک سگ از سرما و ترس سیل به گوشه ای خزیده بودند و سگ ماده با ترس و اضطراب ، می رفت و تک تک آن ها را از آب بیرون می آورد. این در حالی بود که با این سیل شدید، احتمال غرق شدن آن ها زیاد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۴
مهاجر

در آستانه سالروز رحلت علامه‌ى فرزانه و متفکر و فیلسوف و ادیب نامدار، آیةالله آقاى حاج شیخ محمّدتقى جعفرى تبریزى، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR خاطره‌ی رهبر انقلاب اسلامی از اولین دیدارشان با علامه جعفری را منتشر کرد:

«در آقاى جعفرى (رحمةالله علیه) خصوصیات برجسته‌اى بود که به‌نظر من همه‌ى اینها براى نسل جوان و پژوهنده و اهل علم و تحقیق الگوست. ایشان آن وقتى که کارهاى تحقیقى خودشان را شروع کردند، خیلى جوان بودند.
 
البته من حدود سالهاى سى‌وچهار و سى‌وپنج بود که ایشان را شناختم. ایشان تازه از نجف آمده بودند و جوان و فاضل و اهل تحقیق و فعّال و پر شور و مورد احترام بزرگان ما - مانند مرحوم آقاى میلانى و بعضى از آقایان دیگر در مشهد - و نیز مورد احترام طلّاب بودند. اخوانشان هم در مشهد بودند؛ مثل آقاى آمیرزا جعفر که مرد بسیار با صفا و با معنویت و با روحى است. بله؛ عرض مى‌کردم که ایشان هم به مناسبتى به مشهد آمده بودند و چند ماه یا یک سال - درست یادم نیست - در مشهد ماندند. ما از آن‌جا با ایشان آشنا شدیم. در ایشان واقعاً روح تحقیق و تفحّص و نشاط و شور علمى مشاهده مى‌شد.
 
 
این روحیه، از دوران جوانى تا پایان عمر ادامه داشت. آن وقت ایشان تقریباً سى و چند ساله بودند. همه‌ى این شور جوانى، در کار علمى و فکرى و بحث و نوشتن و تحقیق و مطالعه و این‌گونه کارها صرف مى‌شد و البته حافظه‌ى فوق‌العاده و استعداد علمى ایشان هم به جاى خود محفوظ بود. این حالت تا همین آخر هم ادامه داشت که این چیز عجیبى است. یعنى در عین این‌که ایشان یک مرد هفتاد و چند ساله بودند، ولى تا آخرین بارى که ایشان را دیدیم - به گمانم یک سال، یا هفت، هشت ماه پیش بود که ایشان را ما زیارت کردیم - باز انسان همان حالت و همان شور و همان تحرّک را در ایشان مى‌دید.
 
این خیلى باارزش و قیمتى است که انسان نگذارد گذشت زمان و حوادث گوناگون، شور و تحرّک و تهیّجى را که خداى متعال در او قرار داده و مى‌تواند آن را مثل یک سرمایه‌ى گرانبها براى پیشرفتهاى گوناگون در میدانهاى مختلف مصرف کند، از بین ببرد. به‌هرحال وجود ایشان، حقیقتاً وجود ذى‌قیمتى بود و براى اسلام و مسلمین و نظام اسلامى ارزش داشت. ایشان تا آخر هم کار کردند؛ یعنى واقعاً آقاى جعفرى هیچ وقت از کارافتاده و کنار نشسته و بیکاره نشدند و دائم مشغول کار و تلاش و تحرّک بودند. خداوند ان‌شاءالله درجاتشان را عالى کند.»
 
بیانات در دیدار خانواده و مسؤولان ستاد برگزارى مراسم ارتحال استاد علامه محمدتقى جعفرى (ره) ۱۷/۰۹/۱۳۷۷
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۲ ، ۲۱:۳۶
مهاجر



توصیه حاج آقا دولابی برای سبک زندگی

 

 استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه ?? دستورالعمل راذکر می‌کند که به ترتیب درذیل آورده شده است.

1.  هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

?.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

2.اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

3. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

4.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

5.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

6.تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

7.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

8. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.

9.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

10خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

11لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.


12 ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله

13 دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."

14 هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۲۲:۰۷
مهاجر

به بهانه ایام انتخابات

قرآن یک آیه دارد می‌گوید: پست‌ها را به اهلش بسپارید، چون گفتیم: صندوق‌ها امانت است. رأی‌ها امانت است. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُم‏» خدا امر کرده، که امانت را «إِلى‏ أَهْلِها» (نساء/58) امانت را به اهلش بدهید. اهلش هم هرکسی اهلیت یک چیزی دارد. ممکن است یک کسی به درد یک کار می‌خورد، به درد کار دیگر نمی‌خورد.

یکوقت یک کسی پیش من آمد گفت: می‌خواهم خودم را برای فلان مسؤولیت، ریاست جمهوری، دیگر حالا پشت پرده چیزی نیست. چند سال پیش. یک کسی آمد گفت: می‌خواهم خودم را کاندیدا کنم؟ گفتم: آدم خوبی هستی اما عرضه هم داری؟ قرآن نگفته: حکومت آینده برای آدم‌های خوب است. نگفته: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ نماز شب خوان»، «عِبادِیَ المتقون»، «عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء/105) یعنی صلاحیت هم دارد. ممکن است کسی نماز شب بخواند، اما صلاحیت نداشته باشد. «أَنَّ الْأَرْضَ» ارض یعنی چه؟ «یَرِثُها» وارث زمین می‌شوند. چه کسانی؟ «عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» صلاحیت باید داشته باشد.

قرائتی ممکن است در معلمی خوب باشد. اما آرپیچی هم می‌تواند بزند؟ اگر دیدید من آمدم آرپیچی بزنم، باید دست مرا بگیرید، مرا عقب پرت کنید. می‌گویم: آقا من سی سال است، سی و چند سال است معلم میلیونی هستم. بله، در معلمی حرف‌هایت را در تخته سیاه بزن. اما تو به درد این کار نمی‌خوری. حتی ممکن است کسی یک کارهای بزرگ را بتواند. مثلاً بولدیزر خاک برمی‌دارد، اما قند هم می‌تواند بشکند؟ یک کسی ممکن است قبا بدوزد، نتواند کت شلوار بدوزد. تافتون بپزد، سنگک را خراب کند. باید دید این به درد این... امانت را به اهلش بسپارید. موفقیت در چیزی دلیل موفقیت در جای دیگر... بگویید... نیست. این هم یک مسأله است.

***

از اول انقلاب تا به حال هیچ سیاسی دور من نیامده است. می‌دانید چرا؟ برای اینکه می‌گویند: تو بیایی با ما اینطور می‌شود. گفتم: من قول نمی‌دهم. من یک مرتبه وسط کار می‌گویم: حق با ایشان نیست. این دروغ می‌گوید. (خنده حضار) گفتند: خوب نمی‌شود با این اشکنه خورد. چون این راستش را می‌گوید. قرار داد نگوییم. به نااهلان تکیه نکنیم. مراقب قول باشیم.

می‌گویند: وقت تمام شد.

روی تعصب نباشد. ممکن است انسان در یک مرحله‌ای طرفدار یک نفر باشد. وسط کار بفهمد اشتباه کرده است. برگردد، بگوید: نه، حالا که در این ستاد آمدم، تا آخرش هم باید در این ستاد باشیم. طوری نیست. از قرآن بگویم.

سوره‌ی برائت نازل شد، پیغمبر به یک نفر داد و گفت: بخوان، خدا به او وحی کرد که این، این کاره نیست. دومی این کاره نیست. آخر به حضرت علی داد. هیچ اشکالی ندارد، که من جز ستاد انتخاباتی آقای الف باشم، وسط کار از رفتار و گفتار بفهمم که این آقای الف آن کسی که ما خیال می‌کردیم نیست. فوری عوض کن. مثل لحاف، ببینیم سرد است رویمان می‌اندازیم. بعد ببینیم داغ شدیم پایین می‌کشیم. (خنده حضار) خیلی گیر نباشید که نه، حرف مرد باید یکی باشد.نخیر! هیچ تعصبی در کار نباشد. منت در آن نباشد. پشیمان نشویم، عمل ما امیرالمؤمنین فرمود: طعمه نیست. امانت است.


حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در برنامه (23خرداد) درس​هایی از قرآن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۱۸
مهاجر

در روزگاری که جماعت سیگاری برای ترک سیگارشان دست به دامن قرص و دارو و کلینیک های رواندرمانی می شوند، بسیار ها بودند که یک شبه سیگار را ترک کردند. اراده کردند، سیگار را توی جا سیگاری له کردند و فندک و کبریت را دور انداختند و تمام!

روزگارنو: در روزگاری که جماعت سیگاری برای ترک سیگارشان دست به دامن قرص و دارو و کلینیک های رواندرمانی می شوند، بسیار ها بودند که یک شبه سیگار را ترک کردند. اراده کردند، سیگار را توی جا سیگاری له کردند و فندک و کبریت را دور انداختند و تمام!

 به بهانه روز جهانی مبارزه با دخانیات سراغ معروف ترین چهره های تاریخ معاصر رفته ایم که برای ترک سیگار فقط اراده داشتند و انگیزه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۳۲
مهاجر
پاسخ آیت‌الله بهاءالدینی به کسی که برای انتخابات احساس تکلیف کرده‌بود
اگر احساس تکلیف کردی؛ کاندیدا نشو! / اگر به من باشد می‎گویم
کسانی که خود احساس تکلیف نکرده و علمای ربانی به آنها تکلیف کرده‎اند وارد شوند

 موضوع کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در دوره‎های گذشته به صورت کمتر و در این دوره به صورت نمایان‎تری با موضوع «احساس تکلیف» برای پذیرش این امر خطیر گره خورده است به نحوی که بسیاری از چهره‎ها به دلیل احساس تکلیف وارد این عرصه شده و در انتخابات ریاست جمهوری اقدام به ثبت نام نموده‎اند.

به گزارش رجانیوز، اما اینکه این موضوع تا چه میزان می‎توان ملاک و معیار محکمه پسندی برای حضور در انتخابات باشد جالی بحث و بررسی دارد. موضوع که آیت الله قرهی با بیان خاطره‎ای از مرحوم بهاء‎الدینی آنرا به گونه‎ای متفاوت از آنچه که امروز به صورت باور عمومی رایج شده است عنوان می‎کند.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۰۸
مهاجر
هرچند به ظاهر بعضی گمان می کردند که مرحوم آیت الله بهجت و بهجت‌ها معمولاً وارد حوزه سیاست نمی شوند و عمدتاً‌ تکیه بر مسائل اخلاقی و عرفانی و علمی دارند،‌ ولی حقیقت غیر از این است؛‌ آنان راهرو امامانی هستند که «و ساسة العباد» می باشند. اندیشه های سیاسی ایشان که گاهی در خلال درس یا سخنی یا بیانیه ای صادر می شد که هم اکنون همه موجود باشد به خوبی این نکته را مشخص می کند که ایشان کاملاً مسلط به اوضاع جهان و مسائل سیاسی گذشته و حال جامعه اسلامی بوده اند که در این خصوص به آثاری که درباره ایشان حتی زمان حیات مبارکش به طبع رسیده باید رجوع نمود.
در قسمت اول مقاله ای است در مورد اندیشه سیاسی آیت الله بهجت و در بخش دوم خاطراتی است از شاگردان آن بزرگوار از سیره سیاسی ایشان.

دانلود جزوه از در ادامه مطلب ....
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۲۴
مهاجر