کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۳۱ مطلب با موضوع «خاطرات علما» ثبت شده است

سال ۱۳۷۶بود. قرار بود در کرج برای یک اجتماع پنجاه‌هزار نفری از رزمنده‌ها برنامه‌ای که آن روز به اردوهای رزمی – فرهنگی معروف بود، برگزار کنیم. این اردوها دو سال پیاپی، یعنی سال‌های ۷۵ و ۷۶ برگزار شدند. در سال ۷۶ موفق شدیم از حضرت آقا دعوت کنیم که در آن اجتماع باشکوه حضور پیدا کنند. آقا در دوران دفاع مقدس به همان محل آمده بودند. قرار بود برای هماهنگی روزی به دفترشان برویم. هم‌آهنگی‌های لازم انجام شد. وقت نماز مغرب و عشا فرا رسید. اجازه گرفتیم که اگر ممکن است، نماز را به امامت حضرت آقا بخوانیم که آقا موافقت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۱ ، ۰۷:۵۱
مهاجر

دستورات شرعیه راه مهار نفس سرکش (در بیان حضرت علامه حسن زاده با شرح استاد صمدی آملی)

«طهارت ظاهره در مراتب قوای عملیه نفس، مرتبه تجلیه است که نفس، قوی و اعضای بدن را به مراقبت کامله در تحت انقیاد و اطاعت احکام شرع و نوامیس الهیه وارد نموده که اطاعت اوامر و اجتناب از منهیات شرعیه را به نحو اکمل نماید تا پاکی صوری و طهارت ظاهریه در بدن نمایان شود و در نفس هم رفته رفته خوی انقیاد و ملکه تسلیم برای اراده حق متحقق گردد و برای حصول این مرتبه، علم فقه بر طبق طریقه حقه جعفریه کافی و به نحو اکمل عهده دار این امر است »

رساله وحدت از دیدگاه حکیم و عارف، علامه حسن زاده آملی

شرح از استاد صمدی: دستورات شرعیه در مسائل فقهی برای این است که نفس را در تمامی قوایش تطهیر نماید. مثلاً یکی از اسرار دستور نماز و روزه تطهیر قوای ظاهریة بدن است و همچنین برای اینکه اعضای بدن در هنگام عبادت کردن مؤدب گردند. اگر در نماز دقت کنید می بینید که این عمل چقدر موجب تأدیب بدن است. از نحوة ایستادن گرفته تا نحوه نشستن و حرکت کردن و تسبیح گفتن و حمد و سوره خواندن...

همچنین روزه هم برای خود آدابی دارد. روزه باعث می گردد تا قوة شهویّه انسان کنترل شود. زیرا رسیدن دائمی غذا به نفس همان و دائم غلیان یافتن قوة شهویه همان! و روزه باعث تعدیل قوة شهویّه است. اگر انسان بخواهد هر غذائی را که باعث شکوفایی قوای نفسیه اش می شود تهیه نموده و مصرف کند به سختی می تواند جلوی نفس را در مقابل خواسته هایش بگیرد اما اگر آن غذاها به واسطة دستورالعمل شرعیه کنترل گردد نفس در آن قوا کم کم تنزل می کند و در این وقت ایستادگی در مقابل آن، کار مشکلی نخواهد بود.

حضرت آقا (علامه) بارها می فرمود: نفس آنچنان سرکش است که اگر تمام یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر را جلوی او سر ببرند و از او خواهش کنند که حالا دیگر رهایمان کن باز هم دست نمی کشد و انسان را رها نمی کند مگر اینکه فرموده اند: روزه نفس را مهار می کند.

لذا احکام شرعیه برای تأدیب و طهارت قوای نفس به خصوص قوة شهویّه و قوة غضبیّه جعل شده اند که اگر انسان این دو قوه را کنترل کند می تواند به مقدار زیادی بر خود فائق آید.

شرح مراتب طهارت، ج ۱، استاد صمدی آملی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۱ ، ۲۱:۱۸
مهاجر

راستش نمی دونستم که این چه معنی می تونه داشته باشه، فقط در اون موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم این باید 1000تومان باشه نه 900 تومان......

چند روزی به آمدن عید مانده بود.

بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند اما استاد بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن.

استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری "صدرا"*.

بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد آخره سالی دیگه بسه!

استاد هم دستی به سر تهی از موی خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را می گذاشت روی میز خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت.

استاد  50 ساله‌مان با آن کت قهوه‌ای سوخته‌ای که به تن داشت، گفت: حالا که تونستید من رو از درس دادن بندازید بذارید خاطره ای رو براتون تعریف کنم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۱ ، ۰۸:۳۵
مهاجر

صدر گفته بود:
شما کارتان با من است  ˓مشکلتان با من  است با خواهرم چه کار دارید؟
و مرد در آمده بود که:
 یک اشتباه در تاریخ برایمان بس بود:
زنده ماندن زینب در کربلا
بودنی که تاوانش را ما پس دادیم.
مسلمان از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۱ ، ۱۲:۰۰
مهاجر
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۱ ، ۱۲:۰۰
مهاجر

حضرت معصومه سلام الله علیها بانوی کرامت است و ائمّه علیهم السلام احترام ویژه‌ای برای او قائلند.

چند وقت پیش خانمی به هنگام خروج از حرم برای گرفتن کفشش به کفشداری حرم مراجعه کرد. کفشدار با دیدن شماره گفت: خانم محترم این شماره مربوط به کفشداری حرم امام رضا علیه السلام است. آن خانم با تعجّب پرسید مگر این جا مشهد نیست؟ کفشدار پاسخ داد: این جا قم است. زن تا این جواب را شنید، مضطرب شده و شروع به گریه کرد. خدّام اطرافش را گرفتند و دلیل گریه اش را پرسیدند. زن گفت: چند ساعت پیش با شوهرم از نیشابور به زیارت آقا علی بن موسی الرّضا علیه السلام مشرّف شدیم. پس از ورود به داخل حرم به آقا گلایه کردم که من عمری است به زیارت شما می‌آیم. امّا زیارت خواهرتان روزی ام نشده است. شما وسیله رفتن به قم را برایم فراهم کنید. حالا اینجا هستم. وقتی خادمین حرم با شوهر این خانم تماس گرفتند، گفت: یک ساعت است در حرم امام رضا علیه السلام منتظر و نگران او هستم.

از زیارت و رفت و آمد مستمر به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها دریغ نکنید. این سنّت بزرگان ماست، بزرگانی چون آیت الله بهجت که زیارت روزانه و تعقیبات یک ساعته ی ایشان در حرم ترک نمی‌شود یا نمی شد؟. مرحوم آیت الله مرعشی رحمة الله علیه چندین سال، ساعتی قبل از اذان صبح، پشت درب حرم می‌نشست و اوّلین زائر هر روز حضرت معصومه سلام الله علیها بود. او کم انسانی نیست؛ عالم بزرگی است که هزاران تألیف و تحقیق و شاگرد دارد و از آغاز جوانی اش به محضر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مشرّف گردیده است.

 

 

به نقل از استاد دکتر مرتضی آقا تهرانی(زید عزه)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۱ ، ۱۲:۰۰
مهاجر
سه نفر مسجدی ساختند. یکی محمد نام داشت و دیگری ابراهیم و سومی،موسی پس از آن، امام جماعتی را برای مسجدشان معین کردند. شبی امام جماعت در نماز مغرب سوره اعلی را خواند تا به این آیه رسید: صحف ابراهیم و موسی}؛ در کتب ابراهیم و موسی. آنکه محمد نام داشت، اسم خود را نشنید و با خود گفت:حتما رفقای من پولی به امام داده اند، که نامشان را در نماز می برد. به ناچار کیسه پولی را برای امام جماعت آورد و التماس دعا خواست، امام مقصودش را ندانست. آن مرد بار دیگر پولی به امام داد،باز تفاوتی حاصل نشد. دفعه آخر بر در مسجد ایستاد، وقتی محل خلوت شد،چماقی بر فرق امام جماعت زد،سر امام شکست؛ امام پرسید: چرا چنین می کنی؟ گفت: من مبلغی خرج کردم و مسجد ساختم و مبلغی هم به تو دادم؛ ولی تو تنها اسم رفقای مرا می بری و نامی از من به میان نمی آوری. امام گفت: ناراحت نباش، این دفعه اسم تو را هم می برم. امام چون بار دیگر به مسجد آمد و مشغول نماز شد،این آیه را چنین خواند: {صحف محمد و ابراهیم و موسی} مامومین گفتند: آیه چنین نیست گفت:راست می گویید؛لکن این آیه دیشب بر ضرب چماق نازل شده است،

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۱ ، ۱۲:۰۰
مهاجر