کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش...

کــــــاروان
اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ....
پرستویی که مقصد را در کوچ میابد از ویرانی لانه اش نمی هراسد ....
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است ...
اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند...
مهاجر مقصد را در پرواز می بیند...
پس دل نمی بندد...
به قول شهیدمطهری:
مرد آنست که بتوانداز آنچه به او چسبیده است جداشود وهجرت کند.
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
۱۵ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۲۵

غم انگیز ترین شعر

ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی

چه شرابی به تو دادن که مدهوش شدی

 

تو که آتشکدهء عشق و محبت بودی

چه بلا رفت که خاکستر و خاموش شدی

 

به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را

که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی

 

تو به صد نغمه٬زبان بودی و دلها همه گوش

چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی

 

خلق را گرچه وفا نیست ولیکن گل من

نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۱۵
مهاجر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی